Monday, September 21, 2009
گزارشی از بازداشتگاههای غيرقانونی اطلاعات موازی
کميته گزارشگران حقوق بشر : اطلاعات موازی به آن دسته از گروهها و سازمانهای اطلاق ميشود که به موازات وزارت اطلاعات در زمينههای امنيتی پروژههايی را عليه فعالان سياسی و امنيتی طراحی و اجرا مينمايند. اساس وجود و نيز عملکرد اين سازمانها برخلاف قانون فعلی ايران ارزيابی ميشود. اطلاعات موازی برای دستيابی به اهداف خود اقدام به ايجاد بازداشتگاههای غيرقانونی نموده که تحت نظارت سازمان زندانها قرار نداشته و بدين لحاظ نيز اعمال انجام شده در آنان عمدتاً همراه با نقض متعدد موارد قانونی حقوق متهمان و بعضاً اعمال شکنجههای روحی و فيزيکی است. گزارش ذيل به تعدادی از مهمترين بازداشتگاههای اطلاعات موازی و شرح رفتارهای صورت گرفته در آنها ميپردازد. در بخشهايی از متن از توضيحات امير فرشاد ابراهيمي، دبير سياسی اسبق انصار حزبالله و فعال فعلی حقوق بشر استفاده شده است. بازداشتگاه کهريزک
سوله کهريزک يا کمپ کهريزک بازداشتگاهی در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران است که پس از تٱسيس طی چندين سال در عملياتهای مختلف از جمله تخريب محله ,خاک سفيد, و سپس به طور گسترده در طرح موسوم به ارتقای امنيت اجتماعی و سرکوب معترضان به انتخابات مورد استفاده قرار گرفت. بنابر گزارشها در اين بازداشت گاه عده ای از افراد بازداشتی مورد تجاوز قرار گرفتند وعدهای به دليل ضرب و شتم شديد و عدم مراقبت پزشکی در آن جان باختند. در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آنکه مرگ محسن روح الامينی فرزند يکی از مقامات حکومتی به انتقادات گسترده انجاميد، آيتالله خامنهای به دليل آنچه که , نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانيان , ناميد دستور تعطيلی آن را صادر نمود. هر چند دستگيرشدگان اعلام کردند که اين بازداشتگاه تا روزها پس از اين دستور همچنان مورد استفاده بوده است.
کميته گزارشگران حقوق بشر در مرداد ماه سال 86 مجموعههای گزارشهای تکان دهنده ای را از برخوردهای صورت گرفته با متهمين طرح امنيت اجتماعی منتشر نمود که در آن به سولهی کهريزک به عنوان محل نگهداری متهمان و برخورد انجام شده در آن اشاره نمود. نيز مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران طی گزارشهايی به اين رفتارها پرداخت. بنابر گزارشها سوله کهريزک در اين زمان فاقد آب، تهويه، وسايل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافي، سرويس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده است. کمپ کهريزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانيان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشويی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آنها داده ميشد. تا يک ماه اول آب را از گالنهای گازوئيل ميخوردند که موجب تهوع و استفراغ ميشد. در دو ماه اول، هر زندانی ميتوانست فقط در ساعتهای ۱۰ صبح و ۱۰ شب ۳ دقيقه از دستشويی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سينه خيز رفتن و پارس کردن مثل سگ، از اب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نميکردند و بازداشتيها مجبور بودند همانجا که زندگی ميکنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.
غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ ميان زندانيان پرتاب ميشد که شامل يک چهارم نان لواش و يک سيب زمينی بسيار کوچک (تقريبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعيفتر بودند و تاکنون اين مکانها را نديده بودند را وادار ميکردند برای دريافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سيب زمينی را با دندان از روی زمين بردارند. در اثر سوءتغديه به زودی زندانيان چنان وضعی پيدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بيهوش ميشدند و بيشترشان يک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانيان کهريزک که اکنون به زندانهای ديگر منتقل شدهاند هنوز به شرايط عادی برنگشتهاند و به انواع بيماريهای گوارشی مبتلا هستند. در کهريزک کمتر از نيم متر جا برای هر کسی بود و زندانيان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.
ضرب و شتم زندانيان با باتوم، کابل ، سيمهای برق بافته شده و شوک الکتريکی انجام ميشد. دست و پای آنها را به صورت کمانی و قپانی ميبستند و کتک ميزدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت ميکردند. گاهی هم دستها و پاهای زندانيان را به همديگر ميبستند. گاهی کف پای زندانيان را ميزدند و سپس مجبورشان ميکردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقير و وحشت ، عورت آنها را جلوی ديگر زندانيان نشان داده و با باتوم و شيشه به آنها تجاوز ميکردند و در صورتی که زندانی ميپذيرفت تا فحشهای بسيار رکيکی به خود دهد، شکنجه متوقف ميشد.
پس از آن در خرداد ماه امسال گزارشهايی از انتقال بازداشتشدگان اعتراضات پس از انتخابات عليالخصوص روز 18 تير به اين مکان، شکنجه فيزيکی و تجاوز به تعدادی از آنها منتشر شد. يکی از آزاد شدگان در توصيف از وضعيت کهريزک در اين دوره ميگويد: يکی از بازداشتيها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بينايی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجهگران کهريزک از وضعيت وي، او را از اين محل غير بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادي، بازداشتشدهها به اوين منتقل ميشوند و فردی که بينايی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوين در حرکت بود، بر روی پای يکی ديگر از بازداشت شدگان جان ميسپارد. از ديگر شکنجهها در کهريزک آن است که بدنها را خيس ميکنند و بعد با شلنگ و سيم، بازداشتشدهها را کتک ميزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.
بازداشتگاه 59 سپاه
اين بازداشتگاه در زير زمين های پادگان عشرت آباد واقع شده است. اين بازداشتگاه آنقدر فاقد امکانات و قرنطينه شده است که فقط افراد شاغل و دارای اختيارات و مدارج عاليرتبه در امور آن دخالت کرده و اجازه بازديد از آنجا را دارند. در موردی خاص حتی رئيس دادگستری کل استان تهران "عليزاده" در سال 84 آنرا در ليست بازداشتگاه های امنيتی فوق سری قرار داد که حتی به خود او اجازه بازديد از اين بازداشتگاه را نداده بودند.
اين بازداشتگاه تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران اداره می شود و تمام جرائم خاص رخ داده از جمله اتهامات امنيتی و جاسوسی واقع شده در سپاه پاسداران در آن رسيدگی و تکميل پرونده می شود.
امکانات ملاقات به صورت تعريف شده و آئين نامه ای برای متهمين بازداشتی وجود ندارد. تمام سلولهای متهمين انفرادی است و چند اتاق عمومی زير 10 نفر نيز در اين بازداشتگاه وجود دارد. در آنجا از بهداشت و غذا و نور کافی و مطلوب خبری نيست .از تماس تلفنی نيز خبری نيست، مگر در حضور بازجو و کارشناس پرونده و با اجازه آنها. اين بازداشتگاه به مانند ساير بازداشتگاههای امنيتی با سيستم تعريف شده خود با متهمين برخورد می کند که برخورد شديد و خشن و عدم مراعات حقوق انسانی و نگه داشتن در بی خبری مطلق يکی از کوچکترين انواع برخوردهاست. در اين مجموعه که البته با امکانات ويژه ای که در بخش بازجويی و شکنجه و انفراديهای خاص دارد گنجايش حدود 300 نفر را داراست.
می توان گفت بازداشتگاه 59 سپاه يکی از سری ترين و مهمترين بازداشتگاههای جرائم امنيتی و جاسوسی سرتاسر کشور است که حتی در مواردی بازداشتی های آن تا مدتها بدون کوچکترين اطلاعی در آن نگهداری و شکنجه و بازجويی و يا حتی معدوم می شوند که همه اين اعمال تحت نظارت مستقيم نهاد اطلاعات سپاه پاسداران ساماندهی و انجام می شود. در اين بازداشتگاه نيز اعلام آمار رسمی افراد و اسامی آنان مرسوم نيست و همه چيز و همه کس از متهم تا مامور بازداشتگاه با شماره گذاری فراخوانده می شوند و همه جا و همه لحظه متهم با چشم بند تردد می کند و مطلقا تا زمان آزادی و يا انتقال کسی را نمی بيند و کسی هم جز بازجو و بازرسين بازداشتگاه به سراغش نمی آيند.
اين بازداشتگاه دارای دو بند انفرادی با سلولهايی به ابعاد ۲�۱/۵ متر و يک بند عمومی است. زندانيان جز داخل سلول انفرادی چشم بند دارند و برای انتقال آنان به خارج زندان از آمبولانس استفاده ميشود. پس از آغاز فعاليت دستگاه اطلاعات موازی وظيفه برخورد شديد با دانشجويان و نيروهای ملی مذهبی را بر عهده گرفت، اطلاعات بيشتری پيرامون فعاليت اين زندان غيرقانونی منتشر شد. نهايتااعلام شده است که اين بازداشتگاه، که از مهمترين بازداشتگاههای خارج از نظارت سازمان زندانها بودهاست، به زندان اوين (بازداشتگاه امنيتی سپاه پاسداران) منتقل شدهاست. اعتراضات دانشجويانی که پس از واقعه ۱۸ تير دستگير شدند و شکايت به کميسيون اصل نود مجلس ششم و تلاش نمايندگان جنبش دانشجويی در مجلس ششم از جمله علی اکبر موسوی خوئينی و الهه کولايی در تعطيلی اين بازداشتگاه موثر بود. پس از زندان توحيد، اين بازداشتگاه بزرگترين زندان غير قانونی ايران بود.
بازداشتگاه نبوت
بازداشتگاه نبوت واقع در خيابان سهروردی می باشد و اداره آن مشترکا در اختيار وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است که بر خلاف اکثر بازداشتگاههای امنيتی که در زير زمينها واقع شده اند اين بازداشتگاه با دارا بودن راه ارتباطی مستقل و بدون مزاحمت در بالای يک مجتمع تجاری و به حالت استتار شده ای قرار دارد که حالت يک خانه امن و بازداشتگاه فوق سری را دارد که دارای گنجايش بسيار کمی می باشد و بازداشتی های خاص به آنجا منتقل می شوند که بنا به شرايط جائز نيست به مکانهای معلوم و شناخته شده منتقل شوند.
می توان گفت علی رغم نظارت وزارت اطلاعات بر اين بازداشتگاه ولی عموميت نيروهای عملياتی و اجرايی و بازجويی را نيروهای حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران انجام می دهند. البته از اين مکان به عنوان بازداشتگاه و مکان امن موقت برای برخی بازجويی ها و بازداشت ها و يا نقطه کور در بين بازداشتگاه از نظر رخنه و نشت اطلاعاتی محسوب ميشود. کل چنين مجموعه کوچکی از چند انفرادی و يک اتاق بازجويی تجاوز نمی کند و افرادی در حد انگشت شمار در آن نگهداری می شوند که پس از تحقيقات و بازجوئی های محرمانه به مراکز امن اصلی در بازداشتگاه های بزرگتر منتقل می شوند. در اين مکان از ثبت رايانه ای و نقل و انتقال اطلاعات در مورد شخص بازداشتی و ملاقات و يا ارجاع به مرجع قضايی خبری نيست و اکثر متهمين آنرا متهمين جرائم امنيتی و سياسی سپاه پاسداران تشکيل می دهند.
عشرت آباد
اين بازداشتگاه نيز در داخل قرارگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد واقع شده که گنجايش آن چيزی حدود 250 الی 350 نفر است. دارای 3 سالن می باشد که در هر سالن 15 ع انفرادی به ابعاد 5/1-2 متر وجود دارد که در هر انفرادی به زور 5 نفر نگهداری می شوند.متهمين بازداشتی ريز و درشت مرتبط با مواد مخدر سرتاسر تهران را به اين بازداشتگاه منتقل می کنند. در قسمت درب ورودی تمام وسايل افراد را تحويل و در کيسه های انفرادی برزنتی قرار ميدهند. متهمين برای اينکه بتوانند پول خرج کنند اجازه بردن تمام پول خود را به بازداشتگاه دارند.
ميانگين مدت اقامت افراد تا زمان انتقال به دادگاه و يا زندان 3 الی 7 روز است البته در موارد خاصی متهمين جرم سنگين و قدرتمند را برای شناسايی رابطينشان و تحت شکنجه و بازجويی قرار دادن ماهها نيز می توانند نگه دارند. بازداشتگاه و تشکيلات عشرت آباد زير نظر اداره مبارزه با مواد مخدر نيروی انتظامی است که يکی از مشهورترين مکانها برای بازجوييهای فنی از متهمين مواد مخدر است. شدت عمل و ضرب وشتم در مورد اينگونه متهمين که با مواد مخدر سر و کار دارند در اکثر نهادهای انتظامی بسيار ضعيف و به ندرت است و اکثرا با آنها برخورد فيزيکی خاص و بسيار شديدی مثل اداره آگاهی و اطلاعات انجام نمی شود ولی بازداشتگاه مرکزی مواد مخدر عشرت آباد تنها جاييست که تا مرحله شکستن دست و پا و فک و دنده های متهمين پيش می روند و مجاز به بهره مندی از اجازه همه نوع شکنجه تا سر حد مرگ، در مورد متهمين مواد مخدری است. از بهداشت وملحفه و غذا برای بازداشتيها خبری نيست مگر پس مانده ها و ضايعات غذای سربازان و کارکنان اداره مبارزه با مواد مخدر که به صورت فله ای پخش و توزيع می شود.
مقوله استحمام و حمام به طور مطلق در اين بازداشتگاه وجود ندارد. حتی اگر فرد بازداشتی ماهها در آنجا باشد و گال بگيرد و يا شپش از سر و کول آن بالا برود. در انفراديها چيزی به نام نور و پنجره و تهويه وجود ندارد.در روز فقط 3 بار اجازه استفاده از دستشويی وجود دارد و درها هميشه بسته است و بازداشتی ها به صورت کتابی کنار هم می خوابند. سالهاست که شستن و تعويض موکت و پتوهای سلولها به فراموشی سپرده شده و اکثرا به استفراغ معتادان و ادرار و مدفوع آنانی که خود را نمی توانند نگه دارند آلوده است. سربازان هر نخ سيگار را به بازداشتی ها ما بين 5 الی 10 هزار تومان می فروشند. از بهداری و دارو و امکانات پزشکی خبری نيست مگر اينکه فرد در حال مرگ باشد که اين واقعه در بازداشتگاه مواد مخدر بسيار رخ می دهد که فرد بر اثر تشنج های پی در پی و عدم رسيدگی و اعزام به بيمارستان دچار ايست قلبی و مرگ می شود که در نهايت با صورت جلسه های ساختگی و نبود شاهد در امر عدم رسيدگی به موقع به وضعيت متهم و بازداشتی متوفي، پرونده بی سرو صدا به نفع متوليان بازداشتگاه و اداره مبارزه با مواد مخدر بسته ميشود.
البته در مواردی نيز پرونده بازداشتی فوت شده ای را که بر اثر ضرب و شتم و خفگی در زير دست و پای مامورين بازجويی جان داده با پرونده سازی عدم رسيدن مواد مخدر و يا سنگ کوب و ايست قلبی با صورت جلسه های ساختگی بدون هيچگونه اعتراضی می بندند و دست های پنهان هميشه حامی جنايات آشکار و پنهان آنهاست که اين حمايت های ضد انسانی و ناقض حقوق بشر چنان اختياراتی به متوليان بازداشتگاهها می دهد که هر آنچه می خواهند در دخمه ها انجام دهند و صدای کسی به جايی نمی رسد که يکی از اين مجموعه ها بازداشتگاه تحت اختيار نيروی انتظامي، اداره و بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد است.
شايد به راحتی بتوان گفت که هيچ مرجع انتظامی و نظامی و امنيتی به اندازه اداره مبارزه با مواد مخدر با قشر دختران و زنان بازداشتی سروکار نداشته باشد که بنا به گفته ها و شنيده ها مدعيات مامورين و شاهدين مرتبط با اين بازداشتگاه همه گونه اذيت و آزار و تعرض و نقض حقوق شهروندی و برخورد ناشايست و تحقير آميز توام با سوء استفاده از اين زنان و دختران بازداشتی در حريم بازداشتگاه انجام می شود که البته در موارد نادر زنان و دخترانی که به آنان تجاوز نمی شود بايد گفت نوع برخورد و تفتيشها و بازجوئيهای پشت دربهای بسته از طريق مامورين مرد و ضرب و شتم آنها از جهت اخذ اقرار و اعتراف در مورد اتهاماتشان و يا اتهامات مردان منتسب به آنان مثل پدر و برادر و يا همسر دست کمی از تجاوز و تعرض و اذيت و آزار در پرتو قانون ندارد و مامورين بازداشتگاه عشرت آباد چون يقين دارند که قشر متهمين بازداشتی در اين مجموعه آنقدر آسيب پذير هستند که کسی به فرياد آنها نمی رسند پس در مورد چه متهم زن و چه متهم مرد هر انچه که ناقض حقوق بشر و ضد انسانی است را در مورد آنها بدون ترس و واهمه اعمال می کنند. خصوصا پرونده سازی و تجاوز به نواميس بازداشتی مردم در سلولها که اکثرا دسته جمعی اتفاق می افتد و خيلی ها در جريان هستند و پای ثابت اين تجاوزات اند و اجازه افشاء و برخورد با آنرا نمی دهند و از عاملين اين جنايتها و تجاوزات به صورت مستقيم و يا غير مستقيم حمايت می کنند.
بازداشتگاه سئول معروف به ابوغريب
اين بازداشتگاه در تهران مابين افرادی که درآن نگهداری شده اند و به زندانها منتقل و يا آزاد شده اند به بازداشتگاه ابوغريب معروف شده و تحت اختيار حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی اداره می شود و در خيابان سئول و داخل شهرک مسکونی فاطميه واقع شده که لابه لای واحدهای مسکونی گم و استتار گرديده و چند بلوک و زير زمين از اين مجتمع مسکونی به عنوان بازداشتگاه در اختيار آنهاست.
در اين بازداشتگاه اکثرا جرائم خاص واقع شده در بين نيروهای انتظامی را رسيدگی می کنند و متهمين را در جهت تکميل پرونده و بازجويی و اعمال شکنجه های خاص در آن نگهداری می کنند که البته به غير از مجموع متهمين نيروی انتظامی در طی عمليات ارتقاء امنيت اجتماعی تعدادی از متهمين اين عمليات را برای دست و پا شکستن و شکنجه دادن و اقرار گرفتن به اين بازداشتگاه انتقال دادند که اکثر آنها را در کمتر از 1 هفته از آنجا به کمپ- سوله- کهريزک انتقال دادند. تمام سلولهای اين بازداشتگاه بدون استثناء انفرادی می باشد و فنی ترين و وحشتناکترين بازجوئيها چه از متهمين نظامی نيروی انتظامی و يا افراد خاص بازداشتی در آن توسط حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی تا حد دست و پا شکستن و مرگ انجام می شود.
همانگونه که اکثر نهادهای نظامی بازداشتگاههای خاص و مخفی خود را برای اعمال شکنجه دارند و در آنها هيچگونه محدوديتی در نوع برخورد با متهمين بازداشتی نيست اين بازداشتگاه نيز مرکز جولان نيروهای حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی است که در آن نه متهم بازداشتی ماهيتا ثبت و درج و بعهده گيری می شود و نه کسی در مورد جان و مال و خانواده و نقض حقوق آنان نگران است و تنها نگرانی در بازداشتگاه ابوغريب اين است که کارشناسان و بازجوها نتوانند هر آنچه که می خواهند به عنوان سند و مدرک و اقرار صريح از متهم تحت بازداشت بگيرند و اينکه نتوانسته باشند متهم بازداشتی را به حد اعلا شکنجه نمايند و رعب و وحشت در دل او ايجاد کنند.
66 سپاه پاسداران
اين بازداشتگاه خاص متعلق به سپاه پاسداران که به 66 سپاه معروف است در اتوبان افسريه محدوده بلوار هجرت پشت پادگان علامه طباطبائی قرار دارد و دارای سلولهای انفرادی متعدد و حتی بند عمومی است و در آن متهمين مختص سپاه پاسداران که مرتکب جرم شده اند و يا متهم هستند را نگهداری می کنند. در همين بازداشتگاه بود مدت زمانی مصطفی کاظمی و مهرداد عاليخانی نگهداری می شدند و آيت الله ميلانی رهبر مذهبی گروه مهدويت نيز در آن فوت نمود.
اين بازداشتگاه دارای اکيپ های عملياتی زبده و کارآمدی در جهت پيگيری اتهامات و جرائم امنيتی در بين نيروهای سپاه است که بازجوها و کارشناسان آن با اختيارات نامحدود در مورد متهمين بازداشتی عمل می کنند و از نظر فيزيکی و نوع رفتار و نوع متهمين و ضعيت ويژه ای بر اين بازداشتگاه حاکم است و فشارها و تهديدات کمتری نسبت به بازداشتی ها اعمال می شود و نوعی بازداشتگاه در جهت ايجاد سازش و بهره برداری و بازيافت در مورد متهمين را دارد که نه کشتن متهمين آن جايز است و نه دور انداختنشان. پس در اين بازداشتگاه کارهای تخصصی در امور بازجويی و نوع برخورد با متهمين انجام می شود و بنا به دانسته ها امکانات محدودی و در حد کفايتی کمی کمتر از زندان در آن در نظر گرفته شده و تا حدودی با نظر موافق کارشناسان و بازجوها متهمين می توانند با نظارت کامل از تلفن و ملاقات بهرهمند باشند و گويا تعدادی از متهمين قتلهای زنجيره ای که احتمال سوءقصد به جانشان را در ساير زندانها و بازداشتگاهها می دادند بی سرو صدا در اين بازداشتگاه نگهداری می شوند. گنجايش اين مجموعه کمتر از 150 نفر است که البته به مانند تمام بازداشتگاههای خاص که در حال توسعه هستند اين بازداشتگاه نيز در حال توسعه و افزودن به ظرفيت و امکانات خود است. از مقوله شکنجه و بر خوردهای غير فنی با توجه به نوع متهمين در اين بازداشتگاه کمتر استفاده می شود.
از اين بازداشتگاه تحت عنوان بازداشتگاه افسريه (قصر فيروزه) نيز ياد ميشود و يکی از اماکنی بود که از سوی سپاه برای نگهداری معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوری دهم به کار گرفته شد. بنابر گزارشها برخی از سران اصلاحات از جمله سعيد حجاريان و تاج زاده مدتی در اين بازداشتگاه نگه داری شدهاند.
بازداشتگاه قمر وزارت
اين بازداشتگاه که در خيابان دبستان محدوده بين رسالت و سيد خندان واقع شده است و نزديک وزارت دفاع و در کوچه پشتی بيمارستان قمر بنی هاشم است، تحت مديريت وزارت اطلاعات قرار دارد و اداره می شود. از اين بازداشتگاه توسط درب کوچکی که در انتهای کوچه واقع شده است استفاده می شود که هيچ نام و نشانی بر روی آن حک نشده است.اين بازداشتگاه 2 طبقه می باشد و دارای حياط و 4 اتاق مصاحبه و بازجويی و 8 سلول انفرادی که 6 سلول در طبقه بالا و 2 سلول در طبقه هم کف می باشد که تمام سلولها در طبقه بالا و پائين به گونه ای طراحی شده که همه دور يک محيط دايره ای قرار گرفته اند.
اين مکان برای بازجوئيها وتحقيقات مقدماتی کارشناسان و بازجوهای وزارت اطلاعات به دور از تنش و در تير رس قرار گرفتن است که اکثرا پرونده های خاص فعالان و مبارزان سياسی را به همراه متهمانش رسيدگی می کنند و اکثرا افراد منتقل شده به اين بازداشتگاه مدت زمان زيادی را در آن سپری نمی کنند و از امکانات محدودی نسبت به بازداشتگاههای رسمی برخوردارند و همان قوانين هفته ای 1 الی 2 بار استحمام و 3 تا 5 نوبت استفاده از دستشوئی پيروی می کنند و متهمين در آن ثبت و يا اعلام بعهده گيری نمی شوند و با فضای خارج ارتباط متهمين قطع است و تمام مراحل تحقيقات و بازجويی با چشم بند سپری می شود و اعطاء هر امتيازی به غير از ملاقات که شديدا بهره مندی از آن ناممکن است در اختيار کارشناس پرونده می باشد که تمام خواسته های متهم در قبال نوع عملکرد و بازجويی ها تعيين و اجابت می شود که در اين بين به هيچ عنوان آدرس محل نگهداری متهمين بازداشتگاه قمر در اختيار خانواده ها قرار نمی گيرد و حتی اگر اطلاعاتی در مورد نگهداری و يا بازداشت فرد توسط مامورين وزارت اطلاعات به بستگان بازداشتی ارائه شود اما محل بازداشتگاههايی مثل قمر در اختيار هيچ کس قرار نمی گيرد.
بازداشتگاه منفی چهار وزارت کشور
بر اساس گزارشهای موجود در تاريخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، يکی از خبرنگاران خارجي، در حال مصاحبه با مردم در خيابانهای نزديک ساختمان وزارت کشور دستگير و پس از انتقال به زير زمين وزارت کشور، تعدادی از مردم بازداشت شده را در آنجا ديده است.
همچنين در جريان حمله به کوی دانشگاه تهران (۲۵ خرداد ۱۳۸۸)، شماری از دانشجويان آزاد شده کوی دانشگاه تهران اعلام کردند بامداد دوشنبه ۲۵ خرداد، بيش از ۵۰ دانشجو توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاحهای سرد و گرم مجهز بودند، بازداشت و به زيرزمين ساختمان وزارت کشور منتقل شده بودند. اين دانشجويان که برخی از آنها در جريان حمله به کوی دانشگاه زخمی شده بودند، ساعتها در زير زمين وزارت کشور مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
سوله پاسارگاد
سوله پاسارگاد، واقع در نزديکی پاسگاه نعمت آباد (حوالی تهران، ابتدای جاده ساوه) يکی ديگر از بازداشتگاههای غيرقانونی اطلاعات موازی ايران است. نام اين بازداشتگاه پس از اعتراضات انتخابات رياست جمهوری دهم مطرح شد. تعدادی از بازداشتشدگان اظهار داشتند که در اين سولهها، آنها را عريان نگهداری شده و در معترض تهديد به آزار جنسی قرار داشتهاند. اين مکان پيش از اين کارخانه اسلحه سازی متعلق به وزارت دفاع بودهاست.
29 شهریور 1388
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment