Monday, November 30, 2009

Messege from an Italian girl for the comming student day in Iran!!! MUST READ



THE MESSAGE

Hi, I’m Cristina from Italy. I’have just graduated and specialized in archeology.

For months, my dearest friends are wondering the reason for my interest in Iran and for its freedom and democracy' cause. They ask me "Why are you doing this?".I think that the best answer for their question are just the words of an iranian girl, a student, that I read one night five months ago....It was on friday 19th June, the night before Neda'killing, the night before the violence in the streets, before the tears gas, before the beatings and the shooting, before arrests and abuses, before the hell was unleashed in the streets of Tehran, before the world saw Neda' s wide eyes an instant before she died....

I was reading news about Iran in post election time and on american blog by A. Sullivan this tweet message was posted: the words of a girl, just a girl like me, ust a student like me who had dreams and desires just like me, who just wanted to live and not to survive, who just wanted to be free like I’m in my country but she could not.

That night in her words I read a courage never known or seen before. A kind of courage that we are used to bind to the “big names”, to the heroes, to the figures from the past that have become myths and icons in our culture. This time, a simple girl, a student like me, was capable of extraordinary courage and strength!

I dedicate her words to all of you who are still standing and keep fighting for freedom and risking everything. I dedicate it to all Iranian guys and girls who have gone and the to the same nameless girl whose I’ll never know her name but who has changed my life that night five months ago:

“I will participate in the demonstrations tomorrow. Maybe they will turn violent.
Maybe I will be one of the people who is going to get killed. I’m listening to all my favorite music.
I even want to dance to a few songs. I always wanted to have very narrow eyebrows.
Yes, maybe I will go to the salon before I go tomorrow! There are a few great movie scenes that I also have to see.
I should drop by the library, too. It’s worth to read the poems of Forough and Shamloo again.
All family pictures have to be reviewed, too. I have to call my friends as well to say goodbye.
All I have are two bookshelves which I told my family who should receive them.
I’m two units away from getting my bachelors degree but who cares about that. My mind is very chaotic.
I wrote these random sentences for the next generation so they know we were not just emotional and under pressure.
So they know that we did everything we could to create a better future for them.
So they know that our ancestors surrendered to Arabs and Mongols but did not surrender to despotism.
This note is dedicated to tomorrow’s children…” -
An Iranian blogger,
with more courage than most of us will ever know . 19 June 2009

Since that night Iran, its young people and your struggle for freedom has come in my heart and now it is a part of my life...
Here, in my country, I can have and live a freedom without stuggles or blood cuz some men and women before me have fighted for it and have died for it: I have understand it just reading that message.This is why we will not leave you alone until Iran will be free, until this bloody regime will be overtrown.

We stand by you, we are with you!

With all my love and support,

Cristina Annunziata (Italy)

Stop execution of Zeinab Jalalian همیاری برای ممانعت از اعدام

تصميم رژیم ايران براي راه اندازي 10 سايت هسته يي

دولت کودتا برای مقابله با اعتراضات 16 اذر شنبه را تعطیل اعلام کرد

دولت کودتا برای مقابله با تجمعات دانشجویی در روز 16 آذر, شنبه 14 آذر ماه را تعطیل کرد.پس از نشست روسای دانشگاههای تهران ومسئولان امنیتی ونظامی کشور روز شنبه آینده که روزبین تعطيلي در تقویم به شمار می رود, از سوی دولت کودتا برای تمام موسسات آموزشی اعم از دانشگاهها ومدارس تعطیل اعلام گردید.
به صلاح دید شورای تامین استان تهران وبرای خالی شدن پایتخت وشهرهای بزرگ از جمعیت به ویژه برای مهیا نمودن سفر دانشجویان وخالی کردن دانشگاه ها شنبه آینده تعطیل اعلام شد.
باتوجه به تعطیل بودن همه مراکز دانشگاهی معتبر پایتخت ونیز تعطیلی بیشتر مراکز آموزشی غیرانتفاعی وخاص تهران ونیزهمه ی سازمان ها,وزارتخانه ها وادارات دولتی در روز پنج شنبه درتهران پیش بینی شورای تامین استان تهران این است که چهار روز تعطیلی فراهم شده موجب خالی شدن دانشگاه ها وشهر تهران در آستانه ی روز16 آذر خواهد شد.
دولت کودتا پیش بینی کرده است جنبش دانشجویی در اثر این تعطیلی چهار روزه نمی تواند برنامه ریزی دقیقی برای حضور وترتیب دادن تجمع بزرگ دردانشگاه ها وخیابان های پایتخت انجام دهد.اما به نظر می رسد جنبش دانشجویی با قدرت بیشتر وبا نشاط تر از دفعات پیش وارد صحنه شده تاتمهیدات امنیتی دولت کودتا برای ممانعت از تجمع مردم را خنثی سازند.دولت کودتا پیش تر نیز ودر آستانه روز 18 تیر دست به تعطیلی پایتخت براي چهارروز متوالی زد, اما مردم با حضور در خیابان ها اعتراض های گسترده ی ترتیب دادند.


آژانس ايران خبر

بسيج درجه داران سپاه براي دريافت اسلحه كمري درمقابله با تظاهرات عظيم 16 آذر

بنابر اخبار دريافتي از روز شنبه هفته آینده برای همه نیروهای سپاه از سرباز و درجه دار اعلام آماده باش شده است و طبق بخشنامه محرمانه اکثر درجه داران را برای دریافت اسلحه کمری بسیج کرده اند .


آژانس ايران خبر

Protest at Tehran Uni,29 Nov تجمع دانشجویان دانشگاه تهران8آذر

به یاده امیر جوادی فر،شهید راه آزادی

نامگذاری خیابانی در ایتالیا بنام دانشجویان تهران

اينجا كجاست

گریه های پدر زندانی سینا شکوهی

Visiting Hall of Evin prison سالن ملاقات زندان اوین

راه اندازي كمپين من عاطفه ام

29 نوامبر 2009 - گروهي از فعالان مدني با راه اندازي كمپين “من عاطفه ام” به دنبال جلب توجه نهادهاي بين المللي و حقوق بشري نسبت به صدور احكام عليه فعالان سياسي و به ويژه عاطفه نبوي برآمدند.
عاطفه نبوي فعال دانشجويي از سوي دادگاه انقلاب به 4 سال حبس تعزيري محكوم شده است. اتهام وي اجتماع و تباني عليه نظام جمهوري اسلامي از طريق شركت در راهپيمايي 25 خرداد عنوان شده است.
بنا بر گزارش كميته گزارشگران حقوق بشر شركت كنندگان و مؤسسان كمپين ”من عاطفه ام“ مي گويند هدف آنها جلب توجه افكار عمومي در سراسر جهان نسبت به وضعيت عاطفه نبوي و حكم صادره عليه اوست.
وب سايتهاي خبري مي گويند جواد لاري از بازاريان تهران كه از سه ماه پيش در بند 209 زندان اوين بسر مي برد تا كنون هيچ ملاقاتي با خانواده خود نداشته است. بر اساس گزارش فعالين حقوق بشر و دمكراسي در ايران خانواده اين زنداني سياسي تا كنون فقط يك بار توانستند به مدت چند دقيقه با وي تلفني گفتگو كنند.
گزارش مي افزايد جواد لاري همراه با محسن دگمه چي و همسرش مريم النگي از بازاريان سرشناس تهران هستند كه در جريان ناآراميهاي پس از انتخابات اخير رياست جمهوري دستگير شدند.
تلويزيون صداي امريكا



محمد صادقي، امروز پس از 27 روز موفق به ملاقات با خانواده اش شد Share

کمیته گزارشگران حقوق بشر - صبح امروز خانواده محمد صادقي درحالي كه در هفتههاي گذشته اجازه ملاقات با او را نيافته بودند، با همراه داشتن نامهاي از سوي دادستاني به زندان اوين مراجعه كردند و به آنها اجازه ملاقات با فرزندشان داده شد.

خانواده صادقي، روحيه وي را خوب توصيف كردهاند. صادقي در اين ملاقات گفته است كه بازجوييها از وي اتمام يافته، با اين حال مشخص نيست كه تا چه زماني در بازداشت موقت باقي بماند. قرار بازداشت صادره شده براي اين عضو شوراي مركزي سازمان ادوار،دو ماه است، با اين وجود، بازپرس شعبه 7 بازپرسي ويژه امنيت، اظهار اميدواري كرده كه با پايان يافتن تحقيقات مقدماتي، امكان تبديل قرار براي وي فراهم شود.

همچنين حسن اسدي، ديگر عضو شوراي مركزي سازمان ادوار نيز امروز توانست براي دومين بار با خانوادهاش ملاقات كند. حال عمومي وي نيز در اين ملاقات خوب بوده و از روحيه مناسبي برخوردار بوده است.

محمد صادقي و حسن اسدي، غروب 12 آبان ماه در منازلشان در تهران بازداشت شدند. آنها پيشتر نير بارها از سوي نهادهاي امنيتي مورد تهديد قرار گرفته بودند. از وضعيت سلمان سيما، عضو شوراي سياستگذاري سازمان دانشآموختگان ايران كه روز 23 آبان ماه بازداشت شده، همچنان اطلاعي در دست نيست. وي در اين مدت از حق تماس تلفني با خانوادهاش نيز محروم بوده است.

بيانيه دانشجويان دانشگاه آزاد نجف آباد به مناسبت 16 آذر

به نام آفريدگار عدل و داد

56 سال گذشت و 16 آذر ديگري فرا رسيد. و چه اين 56 سال بر دانشجو سخت گذشت. دانشجو با تقديم 3 شهيد روزي را در تقويم از آن خود كرد. روزي كه سربازان دولت كودتاي فضل آلله زاهدي به دانشگاه تهران هجوم آوردند و سه تن از دانشجويان را در صحن دانشگاه به خاك و خون كشيدند.

انقلاب به پيروزي رسيد قرار شد دانشجو تاج سراين مملكت باشد، قرار شد حرمتش را پاس بدارند، انتقادش را براندازي نخوانند.

ولي باز چرخ فلك به كام او نگشت.

باز به دانشگاه ها حمله كردند 18 تيرها آفريدند. دانشجو را فريب خورده و آلت دست ناميدند، براي مواظبت از او در هر دانشگاه پايگاه بسيج راه انداختند. آنها را به زندان افكندند، از تحصيل محروم كردند، به جرم انتقاد كردن ستاره دارش كردند.

اين بار موسم انتخابات فرا رسيد دولتي كه سعي مي كرد دانشجويان را با ستاره دار كردن و محروم كردن از تحصيل از كار سياسي دور كند با موج خروشان دانشجويان عليه خود مواجه شد. از كسب راي در دانشگاه ها قطع اميد كرد، اما گذاشت تا به موقع با آنها تصفيه حساب كند. اوحالا با كودتا پيروز انتخابات شده بود و چون خلف صالح خود فضل الله زاهدي كه از كودتاي خود عليه مصدق سرمست بود، اين برادران لباس شخصي را دوباره به ميدان فراخواندند و با ذكر يا زهرا و يا رهبرا به خوابگاه هاي دانشگاه هاي تهران، شيراز ، تبريز و صنعتي اصفهان تاختند.

فعالان سياسي دانشگاه ها را به زندان انداختند. در دانشگاه ها چون زندان ها دوربين هاي امنيتي نصب كردند. بيش از 350 دانشجو را به كميته هاي انظباطي فراخواندند و آنها را مشمول بيش از 100 ترم (يعني 50 سال) تعليق كردند. روز ديگر گفتند علوم انساني و سياسي موجب فساد است و بايد آنها را اسلامي كنيم.

اوين را دانشگاه و ايران را بازداشتگاه كردند.

هان اي برادر من: ايران اين سرزمين زخم خورده از استبداد و استعمار داخلي و خارجي گرفتار اهريمني ديگر شده است، حال اين ما هستيم كه بايد چون اسلاف شهيدمان از اين سرزمين پارسيان در برابر دروغ و استبداد دفاع كنيم.

روي ديگر سخنمان با بسيجيان است كه قرار بود بسيج مستضعفين ياشند نه آلت دست زوزمندان و نه چماقي بر سر ضعيفان. قرار نبود كه در برابر خواست مردم ماشين سركوب شوند. قراربود شما وارثان باقري ها و باكري ها براي ما باشيد نه شعبان بي مخ ها. اي برادر توصيه من به تو اين كلام قرآن است :
« يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين »
« اي کساني که ايمان آوردهايد از خدا پروا کنيد و با راستگويان باشيد »
وعده ما: دوشنبه 16 آذر - ساعت 12 – روبروي دانشکده فني 1
به ياد مظلوميت دانشجو و شهدايش و دانشجويان زنداني

سخنان لاریجانی در مجلس رژیم / 8 آبان، 1388

رای چين و روسيه نتيجه شعارهای مرگ بر چین و روسیه است

ایسنا: حميدرضا ترقي معاون امور بينالملل حزب موتلفهي اسلامي با اشاره به راي روسيه و چين عليه جمهوری اسلامی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی گفت: تلاش آمريكاييها اين بوده است كه اين دو كشور را قانع كند كه اين اقدام در واقع به نفع آنهاست و به نفع روند هستهيي آينده است اما به هر كيفيتي به نظر ما اين را بايد اولين نتيجه سردادن شعار "مرگ بر چين" و "مرگ بر روسيه" توسط اصلاحطلبان دانست كه اين اقداماتي كه آنها در طول پس از انتخابات انجام دادهاند و چنين موضعگيريهايي را اتخاذ كردهاند اين موضوع اولين محصولش عليه جمهوری اسلامی است كه بايد تقصير را به گردن اصلاحطلبان و جنبش سبزي گذاشت كه در داخل كشور وحدت كلمه جامعه ما را به هم زد.

منتظری بسیج تحت امر خامنه ای را بسیج در راه شیطان نامید

به گزارش سایت دفتر آيت الله منتظري، وی روز گذشته همزمان با عيد قربان طي سخنانی ضمن اشاره به حوادث خشونت بار پس از انتخابات و برخوردهاي خشن نيروهاي امنيتي و نظامي با مردم كه گاه برخي نيروهاي بسيج هم در آن شركت داشته اند، اين اعمال خشونت آميز با معترضين را خلاف شرع و قانون دانست.

آیت الله منتظری گفت، زدن مردم به چه مجوزي ؟! آيا هر كس مرا قبول ندارد بايد كتك بخورد؟! چرا مردم را كتك ميزنيد چون حرفتان را قبول ندارند؟

آیت اله منتطری ضمن طرح پرسش هايي خطاب به كساني كه مردم را مورد ضرب و جرح قرار دادند، فلسفه تشكيل بسيج را بسيج در راه خدا دانست نه بسيج در راه شيطان.

آیت الله منتظری خطاب به بسیجیان گفت، آيا اين بدبختي نيست كه انسان براي دنياي ديگران به جهنم برود؟

نامگذاری خیابانی در ایتالیا بنام دانشجویان تهران


Italy name a Street after Neda

انجمن آزادی بیان در ایران
بیانیه مطبوعاتی

جمعه ۲۷ نوامبر برابر با ۶ آذر، در شهر سالمی در جزیره سیسیل ایتالیا ، خیابان «دانشجویان تهران» توسط ویتوریو اسگاربی، شهردار، و نمایندگان کمیته ۱۸ تیر ایتالیا و انجمن آزادی بیان در ایران، پرده برداری شد.
ویتوریو اسگاربی در جریان این مراسم گفت « در ایران دانشجویان برای تحقق آرمان های مهمی جان خود را فدا می کنند و این وظیفه ما شهروندان کشورهای آزاد و دمکراتیک است که در کنار آنها قرار بگیریم».
سالمی اولین شهر در ایتالیا و جهان است که خیابانی را در قدردانی از مبارزات دانشجویان ایران برای آزادی و دمکراسی نامگذاری می کند.
ویتوریو اسگاربی در خاتمه مراسم پرده برداری از خیابان «دانشجویان تهران» گفت «ما ۱۶ آذر در کنار دانشجویان ایرانی که بار دیگر به خیابان ها سرازیر خواهند شد تا صدای حق طلبانه خود را به گوش جهانیان برسانند قرار خواهیم گرفت.

Neda of Iran,Voice of Freedom نداي ايران , نداي آزاديخواهي

دانشجويان عزم جزم كرده اند كه مراسم 16 آذر را هرچه باشكوه تر و گسترده تر برگزار كنند

عليرغم شايعاتي كه نظام براي ممانعت از شكل گيري و برنامه ريزي دانشجويان براي برگزاري مراسم روز دانشجو در دانشگاه تهران پراكنده كرده است از جمله اينكه دانشگاه های تهران از روز شنبه 14 آذر به صورت تعطیل در می آید, اما مردم و دانشجويان عزم جزم كرده اند كه اين مراسم را هرچه باشكوه تر برگزار نمايند , بنا بر خبرهاي دريافتي مکان های راهپیمایی در ساعت 17 روز 16 آذر عبارت است از :دور تا دور دانشگاه از جمله بلوار کشاورز ,خیابان کارگر شمالی و جنوبی ,خیابان 16 آذر و خيابان ولیعصر منتهی به دانشگاه تهران .
در رابطه با برگزاری مراسم این نکته جالب است که دستگیری دانشجویان باعث به خروش آمدن و خشم دوچندان دانشجویان شده است .
شب نامه هایی مبنی بر اطلاع رسانی در بین دانشجویان در مکانهای عمومی دانشگاه و کلاس های درس پخش می شود و دانشجويان مستمرا از برگز اري باشكوه و گسترده اين مراسم در پيوند با ساير اقشارمردم از جمله معلمان و دانش آموزان صحبت ميكنند.
همچنين دانشجويان خشم و انزجار خود را نسبت به حكومت ديكتاتوري هر روز به صورت راديكال تر و هدف گيري شده به سمت خامنه اي و به صورت شعار در كلاسها مينويسند, به صورتي كه به گفته یکی از دانشجویان هر روز که به کلاس وارد می شوند شعارهای مرگ بردیکتاتور و مرگ بر خامنه اي قاتل, روی تخته سیاه نوشته شده است.


آژانس ايران خبر

بامردم نميشود در افتاد

از لابلاي نامه هاي رسيده به آژانس ايران خبر:
چندي پيش ديدم كه در حاشیه دیوار اتوبان مدبر و همچنین خیابان جردن مزدوران نظام و بسيجي ها از ترس شعار نويسي مردم , شروع به نوشتن آيه بر روي در ديوار كرده اند , اما به تازگي انگار این آخوند ها تازه متوجه شده اند که چه خراب كاري كرده وشروع کرده اند بر روی همان نقاط به روایت نویسی از ائمه و پیامبران و.. در ضمن این دیوار نویسی را در اقدامی بی سابق آنهم از نوع روایت نویسی از ترس و مثلا جلو گیری از شعار نویسی مردم بر ضد خامنه... و دیگر سران انجام داده اند.
اما اقدام ديگري كه به خوبي نشان ضعف نظام است اين است كه بسیجیان در مقابل علامت وی( لاتین) به معنای پیروزی که مردم می نوشتند از مغز کوچکشان کار کشیدند و نوشتند دبلیو سی v-wc
غافل از اینکه با مردم نمی شود در افتاد , مردم و جوانان نيز در ادامه نوشته این بسیجیان نوشتند بیت رهبری که این باعث شده كه اين مزدوران دیگر هوس ابداع در مقابل مردم نکنند و کلیه افاضات خود را پاک کنند .

آژانس ايران خبر

Saturday, November 28, 2009

Security forces arrest univ. professor in Tehran بازداشت استاد دانشگاه علم و صنعت




Dr. Faramarz Javanrudi, a member of the Science Committee of the School of Mechanics at the Science and Industry University in Tehran, was arrested in his home on November 17 by security forces and there is no information on his condition and location.
His wife's inquiries via the university have so far been futile and she has still not been able to visit her husband and does not even know where he has been taken. (Amir Kabir Newsletter – Nov. 26, 2009)

بازداشت استاد دانشگاه علم و صنعت
روز سه شنبه 26 آبان آقاي دکتر فرامرز جوانرودي از اعضاي هيات علمي دانشکده مکانيک دانشگاه علم و صنعت ايران در منزل شخصي خود توسط نيروهاي امنيتي دستگير شده و تا کنون اطلاع دقيقي از وضعيت ايشان و محل بازداشت ايشان در دست نيست.
به گزارش خبرنامه اميرکبير، پيگيري هاي همسر آقاي دکتر جوانرودي از طريق دانشگاه و اعضاي صنف اساتيد دانشگاه تا کنون بي نتيجه بوده است و ايشان تا کنون موفق به ملاقات آقاي دکتر جوانرودي و حتي خبردار شدن از محل بازداشت ايشان نشده اند. (خبرنامه امير كبير- 5/9/88)

Security forces sentence two Kurds to prison دو جوان کرد به زندان محکوم شدند Share


Two young Kurds from Ashnavieh identified as Hasan Yusefi and Qader Yusefi who were arrested a few days ago by agents of the intelligence agency were sentenced to prison terms by a court in this town.
Hasan Yusefi was sentenced to 10 years of prison while Qader Yusefi was sentenced to three years of prison. They were accused of supporting a dissident (Kurd) party and spreading propaganda against the government. (Kurdistan Media – Nov. 26, 2009)

دو جوان کرد به زندان محکوم شدند

دو جوان اهل اشنويه به نامهاي حسن يوسفي و قادر يوسفي که چند روز پيش توسط اداره اطلاعات دستگير شدند، توسط دادگاه اشنويه به زندان محکوم شدند.
خبرگزاري کردستان در اين رابطه اعلام کرد، حسن يوسفي به 10 ماه زندان و قادر يوسفي به سه ماه زندان محکوم شدهاند.
لازم به ذکر است نامبردگان به طرفدراري اي يک حزب مخالف رژيم و تبليغ عليه نظام متهم شدهاند. (كوردستان ميديا – 5/9/88)

Regime makes special committees to fire and force dissenting univ. professors into early retirement

Regime makes special committees to fire and force dissenting univ. professors into early retirement
While a large number of students have been arrested and put in solitary confinement on the eve of Student's Day, special committees have been formed in all of Iran's university to fire and force university professors into retirement. These committees have been formed with the help of the Science Ministry (Ministry of Higher Learning) and government officials. (Nurooz Website – Nov. 25, 2009)


تشکيل کميتههاي ويژه براي اخراج اساتيد از دانشگاهها
در حاليکه در آستانه شانزده آذر جمع کثيري از دانشجويان راهي بازادشتگاهها و سلولهاي انفرادي شدهاند، کميتههاي ويژهاي با همکاري وزارت علوم و مسوولان دولت در همه دانشگاهها براي بازنشسته کردن اجباري و اخراج اساتيد تشکيل شده است. (سايت نوروز(رژيم) - 4/9/88)

Head of RGC stresses on Bassij's part in future crack downs سردار جعفري:مبارزه با تهديدات نرم از وظايف بسيج است


Mohammad Ali Jafari, the head of the Islamic Revolutionary Guards Corps said that the most important role of the Bassij is confronting soft threats.
"Before this, the duty of the Bassij was in the military field but now, considering the orders of the Supreme Leader that confronting soft threats is part of the duty of the Bassij, this confrontation has been defined in the political, and science fields and (confronting) threats in beliefs in the Islamic Revolution", he said.
"The Bassij has no limitations and any measure needed to uphold the Islamic Revolution in the non military field is relevant to the Bassij". (IRNA state-run news agency – Nov. 26, 2009)


به گزارش عصر پنجشنبه خبرنگار ايرنا، سردار محمدعلي جعفري, فردمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در محل مصلاي امام خميني(ره) تهران مهمترين نقش بسيج را مبارزه با تهديدات نرم که داراي دامنه گسترده اي است عنوان کرد و افزود: تا پيش از اين عمدتا وظيفه بسيج در حوزه نظامي تعريف مي شد اما اکنون با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري که مبارزه با تهديدات نرم را از وظايف بسيج عنوان کردند اين مقابله در حوزه هاي سياسي، علمي، ارزشي و تهديدات باورهاي اعتقادي انقلاب اسلامي معطوف شده است.
وي افزود: بسيج محدوديت ندارد و هر اقدامي که براي حفظ انقلاب اسلامي نياز است در زمينه غيرنظامي به بسيج مربوط مي شود. (خبرگزاري ايرنا(رژيم) - 5/9/88)

Student messege to Iranپیام یک دانشجوی آلمانی به مناسبت ۱۶ آذر

خواهر خودسوزی کرده، مادر سکته؛ شمارش معکوس زندگی نوجوانی که زیر کابل اعتراف کرد

کمیته گزارشگران حقوق بشر

صبا واصفی، کوهیار گودرزی

sabavasefi@yahoo.com

محمدرضا حدادی، نوجوانی که در سال 1382 در سن 15 سالگی دستگیر شده با تأیید حکم، توسط دیوان عالی کشور و ارسال آن به دایرهی اجرای احکام دادسرای شیراز در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارد. بنابر اعلام مقامات قضایی دستور نیابت اجرای حکم صادر شده و حکم مزبور به زودی در زندان عادلآباد شیراز اجرا خواهد شد.

مادر محمدرضا از خودسوزی دخترش بعد از شنیدن خبر اجرای حکم میگوید: صبح داشتیم صبحانه می خوردیم که یک نفر از طرف زندان آمد و گفت: قرار است حکم "محمدرضا" اجرا شود. دخترم، نفت بخاری را برداشت، ریخت روی سرش وخودش را آتش زد. پتو انداختیم روی سرش.کوچه ی ما تنگ است و ماشین از آن رد نمی شود. با گاری رساندیمش بیمارستان. خودم سه مرتبه تا حالا سکته کردم. 15 سال است که پدر محمدرضا ما را ترک کرده. دو تا زن دیگر گرفته، هیچ کداممان را هم طلاق نمیدهد.هشت تا بچه را با کلفتی و خون دل بزرگ کردم. یک پسر دیگرم هم، یک دست و یک پایش فلج است. حالا هم فقط دستانم به درگاه خدا بلند است. هربار رفتم در خانهی آقای رحمت با فحش بیرونم کردند. الهی، هیچ مادری داغ اولاد نبیند، بچهی بی گناهم دارد می ره بالای دار.

« حسین رحمت»، فرزند «محمد باقر رحمت» در تاریخ 82/5/30 با مراجعه به نیروی انتظامی اعلام کرد؛ پدرش در روز 82/5/28 كازرون را به مقصد شیراز ترك و تاكنون مراجعه ننموده است. خودرو مزبور در تاریخ 8/6/82 پس از یازده روز در روستای فتح آباد كازرون پیدا شد. در پروسه رسیدگی به پرونده، چهار نفر دستگیر و «مهدی ساسانی»، یکی از متهمین اقرار کرد كه در ارتكاب سرقت اتومبیل و كشتن راننده، با «محمد قربانی»، «تقی و كریم» هم دست بوده است.

در تاریخ 82/7/20 «كریم حدادی» دستگیر و اظهار داشت: «ساعت 11 یا 12 شب به اتفاق مهدی ساسانی و تقی حدادی و محمد، روبروی امامزاده سید حسین کنار جاده ایستاده بودیم، یك پیكان سواری جوانان نارنجی رنگ از كازرون آمد، محمد قربانی و تقی حدادی دست بلند كردند، پیكان ایستاد و ما سوار شدیم. از قائمیه به طرف شیراز حرکت کردیم.»

محمد به راننده گفت: یك رفیق داریم او را هم سوار کن. راننده قبول كرد. در بین راه به بهانه ی دستشویی، راننده، خودرو را متوقف كرد و پیاده شدیم. من و محمد داخل دره رفتیم، مهدی و تقی پهلوی راننده ماندند. راننده می خواست داخل رادیاتور ماشین آب بریزد كه تقی سنگی برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روی زمین افتاد. من و محمد آمدیم بالا و به اتفاق مهدی و تقی چند مشت هم به سر و صورت و سینه ی راننده زدیم. جنازه را در صندوق عقب انداختیم و او را تا حكیم باشی و رشن آباد آوردیم. در طول راه متوجه شدیم راننده هنوز جان دارد و سرو صدا میكند. تقی، پسر عموی من، پشت فرمان نشسته بود. از رشن آباد به طرف جاده خاكی كوره كچی رفتیم. تقی، ماشین را متوقف كرد و درب صندوق عقب را باز كرد. پیرمرد هنوز جان داشت، مهدی ساسانی با چوب دو دفعه به بدن پیرمرد زد. محمد و تقی تسمهی پروانهای آورده، دور گردن پیرمرد انداختند و او را خفه كردند، سپس تقی گفت: جنازه را آتش بزنیم. بنزین تهیه كردیم و جنازه را آتش زدیم، داخل گودالی گذاشتیم و روی گودال را پر از خاك كردیم و رفتیم.

در اثنای رسیدگی محمد رضا حدادی، 15 ساله، دستگیر و در جلسات اولیهی رسیدگی اعلام داشت: مقتول را با تسمه پروانه، خفه كرده است. در حالی که به گفتهی وکیل محمدرضا: پزشكی قانونی علت دقیق فوت را تشخیص نداده؛ لیكن اعلام نموده، ضربه مغزی و شكستگی استخوان جمجمه می تواند یكی از دلایل آن باشد. وی در تاریخ 8/8/82 مجدداً در جلسه ی رسیدگی دادگاه، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و به ارتكاب جرم اقرار کرد .

چند روز پس از محاكمه، محمدرضا متوجه شد فریب خورده و خانوادهاش هیچ پولی دریافت نکردهاند. وی طی نامهای در 16 آبان 82 اعلام نمود که یکی از متهمین با وعدهی پرداخت پول از وی خواسته با توجه به صغر سن ارتکاب قتل را بر عهده بگیرد. وی فریب متهم دیگر را خورده و در ارتکاب فعل هیچ نقشی نداشته است.

به گفتهی محمدرضا متهمان، وی را اغفال و پیشنهاد پرداخت وجه به خانوادهی او را دادند. از طرفی یكی از متهمان به وی قول داده بود كه اگر قتل را به گردن بگیرد، دختر عمهاش را به عقد او درآورد.

پدر محمدرضا میگوید :بچهام را جلوی چشمان خودم در کلانتری از ساعت 12 ظهر تا 12 شب از درخت آویزان کردند و با کابل زدند، آن هم برای کاری که نکرده بود. من آدم بی سوادی هستم. 14 بچه دارم که با کارگری وعملگی بزرگشان کردم .پارتی وآشنا هم ندارم، بلد هم نیستم باید چه کار کنم، اما یک خدا دارم که به بزرگیش شک ندارم. او می داند که بچه ی من بی گناه است. از بدبختی و نداری دست به چنین کار احمقانه ای زده است. از بخت بدم دخترم وقتی شنید برادرش را می خواهند اعدام کنند، خودش را آتش زد. دکترها می گویند 70 درصد سوخته. الان هم دم پایی توی دستش می کند و راه می رود. زنم هم سکته کرده و فلج افتاده گوشه ی خانه. چندین بار برای عذرخواهی رفتم خانه ولی دم، اما هر بار به پلیس زنگ زدند و پلیس بیرونمان انداخته، اما امیدم به خداست. لذتی که در عفو هست در انتقام نیست. الهی به حق علی اکبر حسین، خدا رحمی به دلشان بیندازد به محمد رضای من رحم کنند.

دادگاه بدون تحقیق نسبت به ادعای محمدرضا و انكار وی در تاریخ 16/10/82 سلب حیات مقتول توسط او را مسلم دانسته و با استدلالاتی به صرف اقرار این نوجوان وی را به قصاص نفس محكوم و به استناد مادة 621 قانون مجازات اسلامی به لحاظ شركت در آدم ربایی به تحمل 15 سال حبس و به استناد مادة 636 همان قانون به تحمل یك سال حبس به لحاظ مخفی كردن جسد مقتول محكوم و دیگر متهمین را نیز به حبس های طولانی مدت به اتهام آدم ربایی و مخفی نمودن جسد و جنایت بر میت محكوم نمود.

ایران در سال 1375 به کشورهای عضو پیماننامه حقوق کودک پیوسته است. ماده 378 این پیماننامه اذعان میدارد: مجازات مرگ يا حبس ابد بدون امكان آزادی، نبايد در مورد جرمهايی كه اشخاص زير 18 سال مرتكب میشوند اعمال گردد. از سوی دیگر مطابق بند 5 مادهی 6 میثاق حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز آن را پذیرفته حکم اعدام نبایستی برای افرادی که در سنین پیش از 18 سال مرتکب جرمی شدهاند صادر شود.

متهمین به دادنامهی صادره اعتراض مینمایند كه با ارجاع پرونده به شعبه 42 دیوان عالی كشور در تاریخ 12/4/1384 قضات شعبه، دادنامه صادره را فاقد اشكال موثر دانسته و تأیید نمودند .

پس از ابلاغ دادنامهی صادره به محمدرضا و با به دست آوردن ادلهی جدید؛ از جمله اقرار دیگر متهمین بر بیگناهیش تقاضای اعمال مادة 18 مبنی بر اعاده دادرسی و رسیدگی مجدد را نمود كه شعبهی سوم تشخیص دیوان عالی كشور درخواست وی را مردود اعلام نمود.

محبوبه، خواهر محمدرضا که خودسوزی کرده از آرزویش برای رهایی محمدرضا میگوید: وقتی این خبر را شنیدم، تاب نیاوردم فقط فکر کردم زنده نباشم تا داغ برادرم را ببینم. داغ برادر خیلی سخته! ما به خانوادهی ولی دم، حق میدهیم، اما آنها هم میدانند برادرم بیگناه است، بچگی کرده. من بعد از این که شوهر کردم، فهمیدم شوهرم زن دارد و 8 تا بچه .همان وقت طلاق گرفتم با یک دختر برگشتم خانهی مادرم. آن قدر داغ محمدرضا برایم سخت بود که اصلا به دخترم فکر نکردم و خودم را آتش زدم. تنها آرزویم این است که همین خانهی خرابه را هم از ما بگیرند، چادر بزنیم وسط بیابان زندگی کنیم، اما جان محمدرضا را نگیرند. این بچه تا همین حالا هم صد بار جانش به لبش رسیده. 7 سال از بهترین دوران زندگیش را با ترس طناب و اعدام گذرانده.

نحوه کشته شدن کیانوش آسا از زبان برادرش

گفتگو با كامران آسا در مورد كيانوش

همانطور كه در اخبار شنيديد مادر و برادر كيانوش آسا در نامه اي به رئيس قوه قضاييه و رئيس كميته حقيقت ياب مجلس شوراي اسلامي از آنچه كه ظلم بر آنها رفته مي گويند و دادخواهي طلبيده اند. كيانوش آسا روز 25 خرداد ماه تنها سه روز پس از انتخابات در تظاهرات گسترده در تهران با اصابت گلوله اي به پهلويش زخمي شد اما روز 29خرداد هنگامي كه جسدش به پزشكي قانوني تحويل داده شد گلوله ديگري نيز كه ريه اش را شكافته بود. كيانوش از 25 تا 29خرداد كجا بود؟ گلوله دوم كجا به او شليك شده بود؟ كامران آسا در گفتگو با همكارم الهه روان شاد از غم طاقت فرسا مادر او و نامه دادخواهي خانواده مي گويد:
كامران آسا: هر پنجشنبه ها كه ما سر مزار كيانوشيم بدون استثنا مادرم با يك آه و ناله عميقي اين را فرياد مي زند كه كيانوش اين جايي كه تو خوابيدي جاي تو نيست و نبوده لياقت تو چيز ديگري بوده اين خانه تو نيست اگر هم مي آيد همان يكي دو روز اول از طرف جاهاي مختلفي با ما صحبت مي كردند تماس مي گرفتند اين حرف را مي زدند كه اصلا نيازي به نگراني نيست ما پيگيري مي كنيم حتما به نتيجه مي رسانيم بعد شما را در جريان قرار مي دهيم. روال طبيعي اش هم همان بود همه ما اطلاع داريم مي دانيم اگر يك كسي كشته بشه يك كسي اتفاق اين چنيني برايش پيش بيايد توي جامعه, توي جامعه ايراني يا هر جاي ديگري حتي هيچكسي از طرف خانواده او پيگيري نكند دولت مؤظف است, حكومت مؤظف است, نظام قضايي مؤظف است آن مسئله را به يك جاي روشني برساند. آيا كيانوش يك ايراني نبوده آيا با گلوله كشته نشده آيا جسدش در پزشكي قانوني پيدا نشده, سؤالي كه داريم, صحبتي كه داريم اين است كه چرا هنوز خيلي مشخص و واضح بگويم هنوز ما نمي دانيم طرف اصلي صحبت ما كيه؟
الهه روان شاد: آقاي كامران آسا جوهر كلام شما در نامه اي كه از طرف خودتان و مادرتان, خانم فاطمه فلاح به رئيس كميته حقيقت ياب مجلس شوراي اسلامي و رئيس قوقه قضاييه فرستاديد چه هست؟
كامران آسا: اصل مطلبي كه توي اين نامه خواستيم نحوه مرگ كيانوش بوده در اول كار ما فعلا بايد تشخيص بدهيم, بدانيم و به ما بگويند كه كيانوش نحوه كشته شدنش چي بوده, چطوري بوده, همين مطالبي كه توي نامه هم براي قوه قضاييه نوشتم و براي رئيس كميته حقيقت ياب توضيح داده شده كه ما از طريق دوستاني كه باهاش بوده اطلاع داريم كه روز 25خرداد كيانوش يك گلوله به پهلويش مي خورد. حالا پزشكي قانوني از آن طرف چيزي كه توي نامه به ما داده 29 خرداد جسد تحويل پزشكي قانوني شده حالا 25 تا 29خرداد كيانوش كجا بوده مگر ما غير از پزشكي قانوني تهران جاي ديگري براي نگهداري اجساد داريم و توي گزارش پزشكي قانوني هم كه براي ارگان هاي ذيربط فرستاديم براي قوه قضاييه و براي ارگانهاي مربوط مشخص هم هست روي نوشته فرستاديم كه اطلاعات دقيقي در نامه پزشكي قانوني نيست. ما تأكيد كرديم گفتيم اين دو تا گلوله اي كه ما 29جسد كيانوش را ديديم و دو تا گلوله در بدنش بوده اين دو تا گلوله حداقل براي ما مشخص كنيد اين دو تا گلوله حداقل از يك جنس بوده يا از دو جنس مختلف, ساعت مرگ, نحوه مرگ بالاخره پزشكي قانوني يك جاي رسمي و قانوني هست. مگر مي شود يك جسدي به پزشكي قانوني تحويل بشه ولي جزييات آن جسد مشخص نباشد. توي نامه پزشكي قانوني كه ما فرستاديم فقط علت مرگ را نوشته اصابت گلوله ولي اصابت گلوله چطوري, اين سؤالي بوده كه ما توي اين نامه اصل مطلب پرسيديم و اين 4 روز كيانوش كجا بوده اگر زخمي بوده كدام بيمارستان بوده چرا هيچ بيمارستاني به ما جواب نمي دهد اگر توي بيمارستان نبوده از آن طرف هم در پزشكي قانوني نبوده پس كجا بوده كيانوش؟
الهه روان شاد: آيا سؤال شما اين هست كه گلوله دوم كي و كجا به كيانوش آسا اصابت كرده؟
كامران آسا: بله ببينيد اولا ما مطئمنيم حتي حوالي ساعتش هم براي ما مشخص است يعني دقيقا همان ساعت تجمع اصلي روز 25خرداد است. ما در پزشكي قانوني وقتي كيانوش را پيدا مي كنيم مي بينيم كه دو تا گلوله خورده.
الهه روان شاد: آقاي آسا درخواست شما از رئيس كميته حقيقت ياب مجلس و رئيس قوه قضاييه حالا چه هست؟
كيانوش آسا: درخواست رسيدگي داريم براي ما حتما حتما بايد مشخص بشه اين ديگه كمترين درخواست يك خانواده است, كمترين تقاضاي من برادر است, كمترين تقاضاي مادر كيانوش است.
صداي امريكا

Mothers Ghatering in Laleh park 28 Novمادران عزادار پارک لاله ۷ آذر

البرادعي به آرامي صحنهي بينالمللي را ترک گفت

دويچه وله , 28 نوامبر 2009 - دکتر محمد البرادعي، مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي در 12 سال گذشته، با مراسم مختصري در حضور همکارانش در وين، پايان ماموريت خود در رياست آژانس را جشن گرفت و از صحنهي سياست بينالمللي خداحافظي کرد.
مراسم رسمي آغاز مسئوليت يوکيا آمانو، مديرکل جديد آژانس روز سهشنبه اول دسامبر برگزار ميشود.

تمهيدات امنيتي شديد در نماز عيد قربان در وحشت از اعتراضات مردمي

روز شنبه 7 آذر 1388مصادف با عيد قربان ,نمازعيد قربان دردانشگاه تهران برگزارشد .
دروحشت ازاعتراضات مردمي از ساعت 5 صبح نیروهای ضد شورش در خیابان بلوار کشاورز , در خیابان های منتهی به خیابان انقلاب, از خیابان 16 آذر و وصال و ... .. گرفته تا خیابان ابوریحان و 12 اردیبهشت چيده شده بودند , جلوي درب دانشگاه هم مملو از نيروهاي امنيتي بي سيم به دست بود. اتوبوس هاي شركت واحد ازساعت 6 صبح بسيجي ها را با خودشان آوردند . فضا راكامل امنيتي چيده بودند تامبادا اعتراضي صورت بگيرد .
اما دانشجويان تمام انرژي خود راروي برنامه هاي 16 آذر متمركز كرده اندوخودشان را آماده مصاف با ديكتاتوري در16 آذر ميكنند .

آژانس ايران خبر



عکس از ارشیو

یورش نیروهای سرکوبگر با گاز اشک آور بسوی مادران عزادار

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،مادران عزادار علیرغم حضور تعدادی از نیروهای سرکوبگر و پرتاب گاز اشک آور و برخورهای توهین آمیز و غیر انسانی ، تجمع اعتراضی خود را از میدان آب نمای پارک لاله به خیابانهای تهران کشاندند و در حین راه پیمائی شروع به خانواندن سرود ای ایران و یار دبستانی نمودند.

مادران عزادار از ساعت 17:00 در پارک حضور داشتند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شد . ساعت 17:15 دقیقه اقدام به راه پیمائی به دور میدان آب نما نمودند که با برخورد وحشیانه نیروهای ولی فقیه مواجه شدند و از ادامه راه پیمائی آنهادر پارک ممانعت گردیدد.ولی مادران قهرمان و دختران جوان شرکت کننده در این حرکت اعتراضی ،راه پیمائی خود را از پارک لاله بسوی خیابان کارگر و 16 آذر و بلوار گشاورز به مسافت طولانی ادامه دادند.

مادران و دختران جوان راه پیمائی خود را به خیابانهای تهران کشاندند. آنها با روشن کردن شمع و خواندن سرود ای ایران و یاردبستانی در خیابانها به اعتراضات خود ادامه دادند. ماشینها با مشاهدۀ راه پیمائی اعتراضی مادران به حمایت از آنها اقدام به بوق زدند می کردند و تعدادی از عابرین پیاده به حرکت اعتراضی مادران پیوستند.

تعداد مادران و دختران جوانی که در راه پیمائی امروز شرکت داشتند به بیش از 150 نفر تخمین زده می شد.

نیروهای سرکوبگر انتظامی و لباس شخصی حوالی ساعت 17:45 دقیقه برای متفرق کردن مادران اقدام به پرتاب گاز اشگ آور نمودند که تعدادی از مادران دچار ناراحتی تنفسی شدند. ولی مادران قهرمان با خواندن سرود به اعتراضات خود ادامه دادند و به اعمال سرکوبگران توجهی نکردند. رفتار نیروهای سرکوبگر با مادران و دختران جوان توهین آمیز و وحشیانه بود . این راه پیمائی تا حوالی ساعت 18:00 ادامه داشت.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
07 آذر 1388 برابر با 28 نوامبر2009





عکس از ارشیو

Qazvin Uni,23Nov. اوین شده دانشگاه،ایران شده بازداشگاه



جانب داري اداره كاروضايع شدن حق كارگران شركت خصوصي آفتاب اكباتان

بنا به گفته كارگران شرکت خصوصی آفتاب اكباتان , اين شركت با 100 کارگر حدود یک میلیارد تومان از شهرداری دریافتی دارد. رانندگانی که با خودروهای حمل زباله کار می کنند قبل از این که به شرکت خصوصی واگذار شوند ماهیانه مبلغ 600 الی 800 هزارتومان دریافتی داشته اند و در موعد مقرر نیز بدون معوقه حقوق دریافت می کردند,که شامل حقوق و مزایا و اضافه کاری بوده است .
ساعات کار اين كارگران از 9 شب تا 9 صبح بوده و گاهی اوقات باید تا ساعت 12 ظهر حضور داشته باشند, اگر شغل سختِ آسيب رسان بودن آنها به سلامتي را به همراه ساعات کار و اضافه کاري و شب کاری محاسبه کنیم اين كارگران باید حداقل 2 یا 3 برابر این حقوق دریافت می کردند. اما از پنج ماه پیش کارفرما قرارداد کارگران را لغو کرده و بدون قرارداد به صورت پیمانکاری از کارگران کار می كشد . همچنين حقوق 800 هزار تومانی کارگران به 500 هزارتومان تقلیل پیدا کرده و حتی همین مبلغ اندک نیز به مدت چهار ماه است که به تعویق افتاده است.
این امر باعث شده که کارگران با مراجعه به اداره کار دادخواست های شکایت برای دریافت حقوق معوقه را به این اداره تحویل دهند اما مواردي همچون نفوذ مدير ورياست شركت و تطميع نفرات اداره باعث گرديده است كه به مشكلات اين كارگران رسيدگي نشده و حتي برخي از آنها براي حل اين مساله به سودرئيس شركت از كار اخراج گردند.


آژانس ايران خبر

عکس از ارشیو

پخش جزوه هایی برای تحکیم حکومت مطلقه خامنه ای در بین نمازگزاران عید قربان

مزدوران بسیجی در حین برگزاری نماز عید قربان در دانشگاه تهران در بین مردم جزوه هایی در باب لزوم ولایت مطلقه فقیه پخش می کردند.
بسیجیان جیره خوار در راستای تحکیم و تثبیت حکومت مطلقه خامنه ای و برای تبلیغ این اندیشه در بین مردم؛جزوه هایی تهیه کرده و در بین نمازگزاران عید قربان در دانشگاه تهران توزیع کردند.
در این جزوه ها سعی شده بود که وجود ولایت مطلقه فقیه را یک امر آسمانی و الهی نشان داده و مخالفان این اندیشه را دشمنان خداوند معرفی کنند.

آژانس ايران خبر
عکس از ارشیو

حركت اعتراضي دانشجويان دانشگاه هرمزگان

دانشجویان دانشگاه هرمزگان در اعتراض به دفن و تاسیس گنبد و بارگاهی به نام شهدای گمنام کلاس های خود را تعطیل کردند.
بالاخره پس از ماهها کش و قوس و اعتراضات و مقاومت های مختلف دانشجویان در برابر دفن اجسادی به عنوان شهید, مسولین دانشگاه در آستانه 16 آذر به طور ناگهانی و در مراسمی این کار را انجام دادند .
اين امر موجب برانگیخته شدن مجدد اعتراضات دانشجویان این دانشگاه گردید. به همین دلیل دانشجویان از روز 5 شنبه و بمناسبت عید قربان کلاس های درس خود را تعطیل کرده اند و به شهر های خود بازگشته اند.
قرار است تا پایان عید غدیر هیچکدام در کلاس ها حضور نیابند .
برای جلوگیری از برخورد حراست و مسولین دانشگاه در این مدت دانشجویان در صحبت های خود از عبارت جشن عید تا عید استفاده می کردند که پس از انجام همه هماهنگی ها ناگهان روز 5 شنبه تصمیم خود را علنی اعلام کرده اند.


آژانس ايران خبر
عکس از ارشیو

نخستین بیانیه جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی همزمان با آغاز به کار این جمعیت

محرومیت از تحصیل، اعمال احکام انضباطی سنگین و زندانی کردن دانشجویان در طول سیسال گذشته همواره یکی از ابزارهای رایج حاکمیت در جهت یکدستسازی دانشگاهها و سرکوب جامعه مدنی بوده است. از ابتدای انقلاب و پس از سرکوب گروههای مستقل دانشجویی و جلوگیری از ورود دگراندیشان به دانشگاهها، همواره نیاز به یک نهاد مستقل و غیروابسته به حاکمیت برای ایجاد جنبشی عدالتخواهانه در جهت محو موارد بیشمار تبعیض علیه دانشجویان احساس میشد.

اکنون در آستانه 16 آذر 1388، در حالی که بسیاری از دانشجویان، روزنامهنگاران و فعالان جامعه مدنی در زندان به سر میبرند و محرومیت از تحصیل، در اشکال مختلف آن مانند تعلیق، اخراج و درج نقص پرونده در کارنامه همچنان علیه دانشجویان و داوطلبان ورود به دانشگاه اعمال میگردد، گروهی از فعالان باسابقه در زمینهی حقتحصیل، وبلاگنویسان و فعالان حقوق بشر بر آن شدند تا با تاسیس این جمعیت در جهت دفاع از دانشجویان و بازیابی حقوق از دسترفتهی آنان اقدام کنند.

تشدید موج سرکوب دستگاه حاکم هرچند نگرانکننده است، اما نباید موجب ترس و عقبنشینی جامعهی دانشجویی شود. ایران امروز در بحران قرار دارد، این بحران ناشی از این حقیقت است که کهنه در حال مرگ است و نو نمیتواند متولد شود. تولد اندیشه و جنبشی نو فارغ از لکههای کهنهی دیدگاه حاکم امری است که تنها از عهدهی دانشجو برمیآید. در حالی که جامعه به سوی وصلهدوزی برای اندیشههای کهنهی حاکم پیش میرود و توان زایش اندیشهای نو را ندارد، ظهور جنبشی نو از بطن دانشگاه امری ضروری است.

16 آذر امسال برای ما فرصتی مغتنم است. حاکمیت نیز با آگاهی از این موضوع با دستپاچگی به تشدید بازداشتها و سرکوب دانشجویان اقدام ورزیده است. در حالی که در چندماه اخیر مردم با حضور انبوه خود دست به تجمعهای اعتراضی زدهاند، اکنون کابوس حاکمیت پیوند دانشجویان با مردم معترض است. تبدیل این کابوس به واقعیت وظیفهی ماست. اگر از این فرصت استفاده نشود شاید تا سالها حسرت آن بردل ما بماند. پیوند دانشجویان با مردم به معنای حلشدن جامعهی دانشجویی در میان شعارهای مردم معترض نیست. بلکه بنابر آنچه گفته شد وظیفهی ما کمک به تولد اندیشهای نو فارغ از لکههای کهنهی دیدگاه حاکم و جهتدهی به اعتراضات مردمی است. این امر غیرممکن نیست. دانشجوی ایرانی همواره ثابت نموده است که ذلت را در هیچ شرایطی نخواهد پذیرفت.

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی (PCED)

آذر 88

مصاحبه با پرستو فروهر به مناسبت افتتاحيه نمايشگاه

خانوادهی فریبا پژوه در نامهی اخیر خود خواهان رسیدهگی به وضعیت پروندهی فرزندشان شدند

خانواده فريبا پژوه، روزنامه نگار و وبلاگنویسی که از سه ماه پيش در بند ۲۰۹ زندان اوبن زندانی است، با انتشار نامه ای اعلام کردند که نگران سلامت جسمی و روحی دخترشان و همچنين نگران وضعيت مبهم پرونده او هستند.


خبرگزاری هرانا- حقوق زندانیان: خانواده پژوه همچنين خبر از ارسال پرونده فريبا به دادگاه انقلاب داده و اين سوال را طرح کرده اند که چرا با وجود موافقت دادستان و بازپرس و حتی آنطور که مقامات قضايی گفتند با وجود نظر مثبت ضابطان قضايی چرا فريبا آزاد نشد؟


نامه خانواده فريبا پژوه به شرح زير است:

"پس از سه ماه و به دنبال پيگيری ما و ملاقات با دادستان تهران ،بالاخره روز ۲۸ آبان پرونده فريبا را به داد سرای انقلاب فرستادند.روز سه شنبه ۵ آذر هم فريبا را به دادسرا آوردند که آخرين باز پرسی را داشته باشد.در اين جلسه هم مانند ۳ ماه پيش تنها اتهام تبليغ عليه نظام به او تفهيم شد.ونظر باز پرس هم بر آزادی او با تبديل قرار بازداشت بود.

از آنجا که در ملاقاتهای متعددی که با معاون دادستان خانم دکتر اسدی داشتيم ايشان تاکيد داشتند که نظر دادستان محترم هم بر آزادی فريبا است نمی دانيم که چرا اين امر محقق نشد...سه شنبه آخر وقت خيلی به آقای بيگی اصرار کرديم که به مناسبت عيد قربان دستور تبديل قرار بازداشت را بدهد ولی ايشان گفتند که چهار شنبه و به هر حال نشد....واقعا برا ي ما سوال است که چرا با وجود موافقت دادستان و بازپرس و حتی آنطور که مقامات قضايی گفتند با وجود نظر مثبت ضابطان قضايی چرا فريبا آزاد نشد؟ چرا بايد روزها همچنان در بلاتکليفی بماند؟ از اينکه يک روزنامه نگار جوان و خانواده اش در فشار روانی باشند چه چيزی حاصل خواهد شد؟

ما به عنوان خانواده فريبا پژوه نگران سلامت جسمی و روحی او و همچنين نگران وضعيت مبهم پرونده او هستيم.

استشهاد نامه جمعی از اهالی و اصناف شهرک شهید بهشتی در رابطه با حامد روحی نژاد زندانی محکوم به اعدام



جمعی از اهالی شهرک شهید بهشتی و اصناف محلی درچهاردانگه با امضای یک استشهاد محلی و همچنین نامه به آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ضمن شاره به سوابق مثبت حامد روحی نژاد خواهان تجدید نظر در حکم صادره توسط دادگاه انقلاب شدند.

خبرگزاری هرانا – حقوق شهروندی، اندیشه و بیان : به گزارش واحد اندیشه و بیان مجموعه فعالان حقوق بشر ، جمعی از اهالی شهرک شهید بهشتی و اصناف محلی درچهاردانگه با امضای یک استشهاد محلی و همچنین نامه به آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ضمن شاره به سوابق مثبت حامد روحی نژاد خواهان تجدید نظر در حکم صادره توسط دادگاه انقلاب شدند.


استشهاد محلی

از کلیه مومنین و متدینین محلی شهرک شهید بهشتی ، نمازگزاران مسجد احمدیه که اطلاع کافی و وافی دارند که آقای حامد روحی نژاد که ساکن چهاردانگه – شهرک شهید بهشتی – گلستان 1/8 از زمان تحصیل در دبیرستان و دانشگاه دارای اخلاق و خوی حسنه بوده و اهل مسجد و نماز و راهپیمایی های انقلابی بودخ و در مسیر اعطلای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی همگام با دیگران بوده است و از نمازگزاران پرو پا قرص و فعالان نماز جمعه شهر چهار دانگه بوده است. ایشان از جمله کسانی بوده اند که در پایدار ماندن نام شهدا و راهشان و سرفرازی اسلام و انقلاب و امام شهدا حضرت امام خمینی ( رض ) در شهر چهار دانگه از جان و دل زحمات بی شماری کشیده اند. با امضای خود و برای رضای خدا گواهی می نمایم.

متن نامه به آیت الله خامنه ای

با سلام و صلوات به محضر حضرت بقیه ا...العظم ( ع) و نایب بر حقش حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای به استحضار می رساند برادر حامد روحی نژاد که قبل از انتخابات ریاست جمهوری، بازداشت شده است، در این شهرک دارای سابقه ی اخلاقی مثبت و روحیه ی مذهبی و علاقمند و وفادار به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه ی فقیه و اهل مسجد و منبر بوده است که دستگیری ایشان به جرم سیاسی مورد تعجب آشنایان ایشان گردیده است لذا با توجه به اینکه ایشان مورد تایید بسیاری از خانواده های انقلابی و مومن بوده و حتی در نوجوانی در مدرسه نیز دانش آموزی مودب و با اخلاق و فعال در مراسمات مذهبی ( نماز جمعه و راهپیمایی ها و غیره ) بوده است لذا خواهشمند است در رسیدگی به وضعیت ایشان تجدید نظر و دقت کافی همانگونه که در شان حکومت ولایی می باشد و عملکرد هادلانه ای قوه قضائیه تا حال مبین همین موضوع بوده است بنمایید تا ایشان که از بیماری ام اس نیز رنج می برد به زودی به آغوش خانواده ی خود بازگشته و انشاو ا... در آینده خادمی دلسوز برای کشور و نظام ولایی ما باشد.

با آرزوی طول عمر مقام عظمای ولایت و

اتصال نظام اسلامیمان به دولت کریمه ی حضرت ولیعصر ( عج )

نام برخی از افراد و اصناف امضا کننده استشهاد محلی و نامه به آیت الله خامنه ای

1- سیف الله کریمی – پدر شهید

2- قادر ملکی – پدر شهید

3- حاجی فرهادی – کسبه محل

4- علی پاشایی

5- مدرسه راهنمایی پسرانه شهدای کربلا

6- حیدری – کسبه محل

7- اسکندری – کسبه محل

8- هیات امنای مسجد احمدیه – شهرک شهید بهشتی

9- مشاور املاک امیر

10- لوازم آشپز خانه نائینی

11- موبایل فروشی بهنام

12- مهدی نائینی – طلا فروش

13- فروشگاه لوازم خانگی رحمانی

14- موبایل مسعود

15- کافی نت آرزو

16- مرتضی شفیع زاده

17- موبایل ایلیا

18- پرده سرای یگانه

19- علی دولت آبادی

20- محمد بیات

21- رودکی

22- سوپر مارکت آتش بیگ

23- نمایندگی ماشین های اداری پارسیان

تصاویری از نامه ها:

پاره كردن بنر خامنه اي در ماهشهر


پاره كردن عكس خامنه اي -ارشيو


مردم خشمگين ماهشهر بنر ولي فقيه نظام را در بلوار طالقانى و نزديك به اداره دادگسترى ماهشهر پاره كردند .
اين بنر پاره شده با شعار مرگ بر خامنهاى دو روز به همان صورت باقى مانده بود كه روز سوم آذرماه مقامهاي حكومتي متوجه شده و هراسان اقدام به جمعآورى آن كردند.


آژانس ايران خبر

خودسوزی دسته جمعی یک خانواده در کنگاور

گزارش های رسیده از یکی از روستاهای شهرستان کنگاور به نام حسن آباد حاکی است روزپنج شنبه 5 آذر اعضای یک خانواده در یکی ازروستاهای آن شهرستان با پاشیدن نفت بر روی خود اقدام به خود سوزی دسته جمعی نمودند . این گزارش می افزاید پسر یکی از خانواده های یکی از روستاهای کنگاور روز گذشته با پاشیدن نفت بر روی خود ,مادر و برادرش اقدام به خود سوزی نمودند که بر اثر شدت خودسوزی پسر خانواده بلافاصله جان باخت ودو فرد دیگر نیز بر اثر جراحات وارده به بیمارستان اعزام شدند که گفته میشود حال آنها نیر وخیم است . هنوز دلیل مستندی برای این خودسوزی اعلام نشده است اما گفته میشود خانواده مذکور از نظر مالی فقیر بوده و فرزندان آنها بیکار بوده اند.

آژانس ايران خبر



خودسوزي - آرشيو

چرا نظام اداري ايران از نظر سازمان شفافيت سازي بين المللي فاسد است

اين سازمان كه چندين شاخص از جمله شفاف سازي در معاملات و مناقصات دولتي ، مدت زماني كه صرف ثبت شركت ها ي تجاري و ساير موسسات و فعاليت هاي غير دولتي مي شود و چندين شاخص ديگر را معيار سلامت و فساد دولت ها قرار داده است به طور ساليا نه به ارزيابي عملكرد دولت ها مي پردازد كه همجنان كه مي دانيم ايران بر اساس گزارش هاي سالانه اين سازمان ،از وضعيت نامطلوبي برخوردار است والبته امسال هم كه بيشتر از سال هاي پيش سقوط كرده است.
آيا واقعا چنين است ؟ كافي است كه فقط مدت زماني كه صرف ثبت يك موسسه ، حتي غير انتفا عي وحتي خيريه بيندازيد تا دريابيد كه چقدر بايد بيا وبرو و هزينه مالي و استعلام وافتتاح حساب و پاسخگويي و ده ها دردسر وسلام وعليك هاي كه قلبا راضي به آنها نيستي را تحمل نمايي تا شايد موفق به انجام آن بشوي يا نه ، خيلي مثا ل ها از اين بوروكراسي عريض و تحويل سر تا پا فساد مي شود
زد :از اعتراض شيخ حجة الاسلام زم رييس حوزه هنري كه در شبكه چهار مي گويد: 600 نفر كارگردان فرهيخته كشور بايد سال ها منتظر بمانند تا چند نفر كارمند اداري بي سواد وبيگانه با مقوله فيلم وفيلمنامه وبازيگري وده ها ايتم ديگر در اين رابطه براي آنها و صلا حيت كارشان مجوز صادر نمايند.
براي ثبت يك N.G.O كه بايد هفت خوان رستم را بروي و شرط اصلي آن هم اين است كه چيزي در چنته نداشته باشي .والا تاآخر مي توان نمونه آورد .

آمار تكاندهنده يى از ميزان مرگ و مير در ايران

بى.بى.سى:بنابه گزارش تكان دهنديى كه توسط سازمان پزشکى قانونى رژيم منتشر شده: تنها در مهرماه امسال بيش از 2319نفر در تصادفات رانندگى در ايران جان خود را از دست دادهاند.
از سوى ديگر، مدير برنامه آنفولانزاى وزارت بهداشت رژيم اعلام كرد 28تن هفته گذشته در نتيجه اين بيمارى جان خود را از دست دادند و تاكنون 140مورد مرگ در نتيجه اين بيمارى گزارش شده است

يک جوان کرد ديگر در معرض خطر اعدام

دويچه وله : پس از اعدام احسان فتاحيان در زندان سنندج، فعالان حقوق بشر از احتمال اعدام يک نفر ديگر در اين شهر خبر ميدهند. اين بار خطر اعدام در کمين زن جواني به نام 'زينب جلاليان' نشسته است که اتهامي مشابه احسان فتاحيان دارد.
زينب جلاليان، زن جوان 27 سالهاي است که به اتهام همکاري مسلحانه با گروه پژاک، شاخهي ايراني حزب کارگران کرد (پ.ک.ک)، در زندان سنندج بهسر ميبرد. به نقل از نزديکان جلاليان گفته شده که وي اين اتهام را نميپذيرد و در سالهاي گذشته تنها با گروه پ.ک.ک آنهم بطور غيرمسلحانه همکاري ميکرده است.
خبر احتمال اعدام زينب جلاليان در حالي قوت گرفته که گفته ميشود اجراي احکام اعدام دو جوان ديگر کرد به نامهاي 'شيرکو معارفي' و 'حبيبالله لطيفي' با پادرمياني جلال طالباني، رئيس جمهورعراق لغو شده است.
جلال طالباني هفته گذشته سفري غيررسمي به ايران داشت. رسانههاي ايران ضمن انتشار اين خبر، هدف سفر طالباني به تهران را 'معالجات پزشكي' عنوان کردند. گزارش شده که آقاي طالباني در ديدار و نامهنگاريهاي خود با مسئولان ايران، خواستار لغو اعدام اين دو جوان شده است.
محاکمه در دادگاههاي غيرعلني
اعدام احسان فتاحيان واکنش گستردهاي را در ميان فعالان حقوق بشر و محافل سياسي ايران برانگيخت. بهويژه آنکه گفته ميشد که فتاحيان نخست به 10 سال زندان محکوم شده بود، اما در دادگاه تجديدنظر با افزودن اتهام 'محاربه'، حکم وي را به اعدام تغيير دادهاند؛ اقدامي که آشکارا خلاف قوانين جزايي ايران است.
خانوادهي احسان فتاحيان گفتهاند گرچه احسان عضو گروه 'کومله' بوده، اما در هيج عمليات مسلحانه عليه جمهوري اسلامي شرکت نداشته است.
زينب جلاليان نيز سرنوشت مشابه احسان دارد. او نيز در دادگاه غيرعلني محاکمه و به اعدام محکوم شده است. بنابرگزارشها، حکم اعدام زينب از سوي ديوان عالي کشور نيز تاييد شده است.
حقوقدانان و مدافعان حقوق بشر ميگويند محاکمه اين جوانها در دادگاههاي غيرعلني و بدون رعايت حقوق اساسي آنان صورت ميگيرد و اين خلاف ماده 168 قانون اساسي جمهوري اسلامي است که در رسيدگي به جرايم سياسي، دادگاه علني با حضور هيأت منصفه را الزامي ميداند.
علاوهبراين به نظر حقوقدانان، ارتباط با گروههاي مسلح و حتي داشتن قصد مجرمانه، بدون آنكه هنوز جرمي صورت گرفته باشد، مجوزي براي صدور حکم اعدام نيست.
بهانهاي براي اجراي خواستههاي سياسي
”فدراسيون بينالمللي جامعههاي حقوق بشر“ و ”جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران“ دو سازمان مدافع حقوق بشر ميگويند: در ايران مجازات بسياري از جرمها به اعدام منتهي ميشود که از اين ميان ميتوان به 'محاربه' (دشمني با خدا) اشاره کرد.
به باور اين سازمانها، اتهام محاربه گاهي به عنوان بهانه براي اجراي خواستههاي سياسي دولتمردان جمهوري اسلامي، به ويژه در قبال کساني که به گروههاي اقليت تعلق دارند، مورد استفاده قرار ميگيرد.
ايران در حال حاضر از نظر شمار اعدامها در جهان بعد از چين در جايگاه دوم قرار دارد. در سال 2008 بيش از346 نفر اعدام در ايران شدند. در سال جاري شمار اعدامها بسيار بيش از اين تعداد است. بنا بر گزارشها از بعد از انتخابات رياست جمهوري در ايران در 12 ژوئن 2009 نزديک به 150 نفر اعدام شدهاند.

اطلاعيه خانواده کبودوند در مورد وضعيت نامناسب وي در زندان




دبيرخانه سازمان دفاع حقوق بشر کردستان
«محمدصديق کبودوند» رئيس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، و سر پرست خانواده کبودوند پس از انتقال به بند 3، 209 در زيرزمين بند 350 در وضعيت نامناسب بهداشتي و تحت فشار رواني قرار دارد.
آقاي کبودوند، در طي نقل و انتقالات در بندهاي زندان اوين از 17 آبان به بند 3، 209 تحت نظارت وزارت اطلاعات منتقل گرديده است. وي که در طي حکمي ناعادلانه به دليل ايجاد سازمان حقوق بشري به يازده سال محکوم گرديد، هنوز پس از سپري کردن بيش از دو سال و نيم از حبس خود قادر به رفتن مرخصي حتي با وجود درخواست دکتر درمانگاه زندان اوين در جهت درمان، نشده است.
اما آنچه خانواده کبودوند را سخت نگران کرده است وضعيت جديد نگهداري وي در زندان اوين مي باشد .
اتاق هاي 30 متري بند 350 دربردارنده 29 نفر در يک اتاق ميباشد. در بند فوق بالغ بر 100 نفر زندان امنيتي نگهداري مي گردند که براي افراد زنداني تنها 2 دوش حمام و 2 سرويس بهداشتي- مخروبه- در نظر گرفته شده است. زمان تعيين شده براي مکالمه با خانواده براي اين زندانيان 5 دقيقه در روز به شرط ها وشروط ها مي باشد.
و اين در حالي صورت مي پذيرد که پس از انتقال وي به اين بند، تمام کتب و دست نوشته هاي وي که شامل تئوري ها يي در زمينه حقوق بشر مي باشد ضبط گرديده است و انتظار اتهام جديدي بر مبناي اين دست نوشته ها دور از ذهن نيست. شرايط، و وضعيت بد بهداشتي بند فوق شرايط زندان را براي کبودوند تحمل ناپذير نموده است.
يادآور مي گردد که محمدصديق کبودوند از تاريخ بهمن 1387 تاکنون اجازه ملاقات حضوري با فرزندان خود را نيافته است.
متاسفانه مظلوميت پدر و سرپرست خانواده ما تنها در حکم وي نيست بلکه بعد از گذشت دو سال و نيم ما شاهد برخوردهاي نامناسب در نگهداري وي هستيم. گويي نگراني هاي ما و مظلوميت ايشان تمامي ندارد.
ما با اظهار نگراني نسبت به وضعيت نگهداري و رفتار با کبودوند در زندان، توجه تمامي سازمان ها و نهادهاي فعال حقوق بشري داخلي و جهاني را به وضعيت جديد وي جلب نموده و درخواست کمک مي نماييم.
تا زمان رسيدگي به وضعيت کبودوند، خانواده وي اقدام به صدور اطلاعيه مي نمايد.

گزارش تفصیلی از وضعیت محمد صیادی در گفتگو با وکیل وی، دکتر محمد شریف: « حکم دو سال و نیم حبس هیچگونه مبنای قانونی ندارد



کمیته گزارشگران حقوق بشر - محمد صیادی فعال دانشجویی و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه همدان برای نخستین بار در 23 شهریور 87 بازداشت شد. این فعال دانشجویی که در آن زمان سمت سردبيری نشريه دانشجويی «روزها» وابسته به انجمن اسلامی دانشگاه همدان رابر عهده داشت پیش از این بازداشت چهار مرتبه به كميته انضباطی دانشگاه احضار شده بود.

محمد شریف وکیل این فعال دانشجویی دریاره روند پرونده وی پس از اولین بازداشت میگوید: « وی در 87.6.23 بازداشت می شود و اتهام وی شرکت در تشکل غیر قانونی موج چهارم بود.اتهاماتی از قبیل هماهنگی برای رفتن به منزل منصور اصانلو و اشاعه افکار کمونیستی و شرکت در تجمع غیر قانونی و توهین به مقدسات و ایجاد تشکل غیر قانونی دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب و مسائلی از این قبیل به عنوان اتهامات ذکر شده بود.دلائل روشنی برای این اتهامات وجود نداشت در بازجویی ها مکررا مسئله توهین به مقدسات و مقامات حکومتی ذکر شده بود و همچنین اینکه لوح یادبودی به خانواده منصور اصانلو تقدیم می کنند که موکل من متهم شده بود به اینکه متن این لوح را تهیه کرده و مخصوصا این عبارت که "دیرگاهی است که سرمایه و ارتجاع در وهم خوش باورانه اشان در سرکوب بی رحمانه اتحادیه کارگران و زحمت کشان خواب مرگ اتحاد رنجبران را می بینند "در پرونده منعکس شده بود و از طرفی ذکر شده بود که این متن از طرف محمد صیادی به انجمن اسلامی تحمیل شده است و این که این انجمن تحت تاثیر چپ ها بوده است.طی یک سلسله سخنرانی که موکل من در بهار 87 در دانشکده کشاورزی داشته است و گزارش آن در پرونده موجود بود این جمله به وی منتصب شده بود که "حاکمیت با ددمنشی نهادهای مدنی را سرکوب می کند".

دلایلی که برای انتصاب این اتهامات به موکل من مطرح بود گزارش اطلاعات و کشف و ضبط سی دی و کیس کامپیوتر و نشریه از منزل وی بود.کیفر خواست در 87.9.2 تنظیم می شود و ایشان متهم می شوند به جرائم موجود در ماده 498 که مرتبط است با تشکیل گروه یا انجمنی که هدف آن بر هم زدن امنیت کشور است و ماده 500 تبلیغ علیه نظام و ماده 513 توهین به مقدسات و ماده 514 توهین به امام که این 4 اتهام در کیفر خواست ذکر شده بود.نکته مهم این است که ایشان در دادگاه بدوی از داشتن وکیل محروم بوده ودر رایی که دادگاه بدوی صادر می کند این مسلئل ذکر می شود" در مراحل اولیه و دادسرا و در جریان دادگاه به دلیل داشتن زیرکی و داشتن شیطنت اتهامات وارده را توجیه و برآنها سرپوش نهاده است لیکن با توجه به کشف و ضبط سی دی و کیس کامپیوتر و نشریات از منزل متهم حاوی مطالب توهین آمیزو کشف سخنرانی در جهت تحریک دانشجویان و تبلیغ افکار کمونیستی در دانشگاه بوعلی و نگارش مقاله در نشریه های دانشجویی" این دادگاه وی را به اتهام توهین به بنیانگذار نظام طبق ماده 514 به یکسال حبس و به اتهام تشکیل تشکل غیر قانونی موج چهارم ماده 498 به پنج سال حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام ماده 500 به 6 ماه حبس محکوم می کند.که نهایتا دادگاه بدوی 6 سال و نیم حبس به ایشان می دهد... من پس از صادر شدن حکم 6 سال و نیم برای متهم وارد پرونده شدم و همان گونه که گفته شد محمد در دادگاه بدوی از داشتن وکیل محروم بوده است. زمانی که وارد پرونده شدم ایشان یک پرونده نیز برای مطالب منتشر شده در نشریه دانشجویی داشت که در آن پرونده نیز محکومیتی جزیی گرفته بود.ابتدا یک لایحه برای آن پرونده نوشته که با امضای محمد در دادگاه تجدید نظر موجب تبرئه شدن وی در مورد آن اتهام شد.»

دکتر محمد شریف وکیل این فعال دانشجویی در ادامه در مورد چندین نفر که مدعی تشکیل «موج چهارم» و حاضر به شهادت در دادگاه بودند سخن میگوید. در نهایت پس از برگزاری دادگاه تجدیدنظر استان همدان محمد صیادی به 2 سال و نیم حبس محکوم گشت. همچنین دانشگاه بوعلی سینا نیز در طی پرونده سازی های آموزشی و انضباطی احکام گوناگونی را بر علیه وی صادر نمود. محمد شریف در مورد روند دادگاه تجدیدنظر و همچنین دادنامهی این دادگاه چنین توضیح میدهد: « در جریان تحقیقاتی که اینجانب برای تنظیم لایحه تجدید نظر انجام دادم متوجه شدم که کسانی وجود دارند که صراحتا اعلام می دارند که موج چهارم را ما تشکیل دادیم نه محمد صیادی و اعلام داشتند که حاضرند در هر دادگاهی حاضر و شهادت دهند که محمد بعد از تشکیل موج چهارم به آن پیوست و هیچ فعالیتی نیز در آن نداشته است که این مسائل در لایحه دفاعیه منعکس شد و تقاضای احضارو انجام تحقیقات از این افراد را کردم زیرا تنها 5 سال از حکم محمد مربوط به تشکیل موج چهارم بود که ترتیب اثر داده نشد و نهایتا دادگاه تجدید نظر در 88.2.9 حکمش را صادر کرد.در مورد ماده 514 یعنی توهین به امام حکم بر برائت داده شد و در مورد ایجاد تشکل غیر قانونی حکم به 2سال حبس می شکند و در مورد تبلیغ علیه نظام حکم اولیه تایید می شود و استدلال می شود با توجه به اینکه دلایل و دفاعیات وکیل کارساز نبوده و این حکم با نص قانون منافاتی ندارد این احکام تایید می شود.و نهایتا موکل در دادگاه تجدید نظر به 2 سال و نیم حبس محکوم می شود.

نکاتی که در مورد دادنامه دادگاه تجدیدنظر مورد توجه است این که در این دادنامه ذکر نشده است که محمد صیادی دارای وکیل است در حالیکه 8 صفحه لایحه دفاعیه نوشته شده و در دفتر دادگاه ثبت شده است و علاوه بر آن خود وکالت نامه در دفتر دادگاه ثبت شده است و این قضیه این تردید را به وجود می آورد که آیا دادگاه تجدید نظر متوجه نشده است که متهم وکیل دارد و یک لایحه نوشته شده و علاوه بر اینها من چندین مکالمه با دادگاه تجدید نظر داشته ام علی ایحال حکم 2 سال و نیم حبس هیچگونه مبنای قانونی ای با توجه به حضور مدعیان تشکیل موج چهارم و آمادگی آنها برای حضور در هر دادگاهی ندارد.سرانجام من به هیات نظارت استان مراجعه کرده و اجرای حکم متوقف شد و همچنین از مدعیان تشکیل موج چهارم نامه ای به همراه امضا و اثرانگشت گرفته و در پرونده هیات نظارت ثبت کردم که با توقف اجرای حکم به تهران برگشتم.»

پس از تلاشهای دکتر محمد شریف، توقف اجرای حکم صادر میگردد اما به طور ناگهانی و پس از بروز حوادث پس از انتخابات دادستانی با توقف اجرای حکم مخالفت نمود و این فعال دانشجویی در روز 5 شنبه 4 تیر بازداشت شد. محمد شریف در ادامه نگرانی خود را در مورد مشکلات خانواده محمد صیادی و همچنین وضعیت زندان همدان اینگونه بیان میکند: « محمد پدرش را که سابقه بیش از 100 ماه حضور در جبهه را دارد از دست داده است و او به همراه خواهر و مادرش این خانواده را تشکیل می دهند که وی به نوعی سرپرست خانواده به حساب می آید... آنچه نگرانی مرا به عنوان وکیل پرونده شدت می بخشد وضعیت زندان همدان است که این زندان طبقه بندی شده نیست و از ساعت 10 شب در اختیار زندانیان است زندانیانی که هم محکوم به اعدام در میان آن ها است و هم محمد صیادی.»

اخراج پویا غلامرضایی، دانشجوی دانشگاه ارومیه از سوی کمیته انضباطی

پویا غلامرضایی، دانشجوی رشته عمران دانشگاه ارومیه در پی تایید حکم دو ترم محرومیت از تحصیل در کمیته انضباطی از دانشگاه اخراج شد. وی در خرداد ماه 88 به دلیل همکاری با ستاد مهندس موسوی در دانشگاه و مدیریت اعتراضات و تظاهرات بعد از انتخابات در دانشگاه ارومیه به کمیته انضباطی احضار و از سوی این کمیته به اتهام مدیریت آشوبهای دانشگاه و تحریک دانشجویان به دو ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد.

در پی این احکام کمیتهی انضباطی و کمیته ی موارد خاص با درخواست وی مبنی بر افزایش سنوات مخالفت نموده و سهشنبه، سه آذر ماه حکم اخراج وی را شفاهاً ابلاغ نمودند. پویا غلامرضایی پیش از این نیز در سال 1385 به اتهام دلیل مدیریت اعتصاب غذا در دانشکدهی فنی و اعتراض به وضعیت نابسامان امکانات رفاهی دانشگاه به 2 ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات به دلیل بر هم زدن نظم دانشگاه محکوم شده بود.

اسامی کشورهایی که به قطعنامه شورای حکام رای مثبت دادند

اسامی کشورهایی که به قطعنامه محکومیت جمهوری اسلامی در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی رای مثبت دادند: آرژانتین؛ آمریکا؛ آلمان؛ استرالیا؛ اسپانیا؛ انگلستان؛ کانادا؛ فرانسه؛ سوئیس؛ هلند؛ دانمارک؛ رومانی؛ اوکراین؛ هند؛ ژاپن؛ کره جنوبی؛ نیوزلند؛ اروگوئه؛ پرو؛ کامرون؛ کنیا؛ بورکینافاسو؛ مغولستان؛ چین و روسیه.

ایران پرس نیوز

Friday, November 27, 2009

1\2 پرسشهای مادرشهید سهراب اعرابی

گشتهاي بازرسي ووحشيگري هاي مزدوران حكومتي درتهران

پنجشنبه 5 آذر 88تهران از ساعت 9 شب به حالت حكومت نظامي درآمد .
در میدان امام حسین ,میدان عشرت آباد, میدان انقلاب, میدان فاطمی ,3 راه تهرانپارس ,حکیمیه ,میدان رسالت ,میدان الغدیر و اکثر معابر تهران , بسيجيان مزدور و جيره خواران نظام با استقرار گشت های بازرسی در اکثر میادین تهران راه را بر خودروهای عبوری بسته بودند و برروي تمامي ترددات خودروها كنترل اعمال ميكردند.آنها رانندگان اتومبيل ها را درحالي كه همسر وفرزندانش دراتوموبيل نشسته بودند به طو ر كاملا زشت وزننده اي از خودروپياده ميكردند , دهانشان را ميبوييدند مبادا مشروبات الكلي مصرف كرده باشند !!با وحشيگري زيروبم اتومبيل ها را تفتيش ميكردند . اين حركات به جز نارضايتي و خشم مردم چيز ديگري نداشت .

آژانس ايران خبر



وحشيگري هاي مزدوران حكومتي - آرشيو

اعتصاب غذای یک زندانی سیاسی در زندان مهاباد

کمیته گزارشگران حقوق بشر - کژال شیخ محمدی، فعال حقوق زنان که 8 مهرماه امسال در منزل شخصی خود در شهرستان مهاباد بازداشت شده، در اعتراض به وضعیت نامشخص خود از روز سهشنبه، 3 آذر ماه دست به اعتصاب غذا زده است.

کژال شیخ محمدی، همسر غفور محمدی، فعال کرد پس از دریافت ویزای اقامت در کشور سوئد به همراه فرزند خود قصد خروج از کشور را داشت که با حضور نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد. بنابر گزارشها ماموران امنیتی در زمان بازداشت اقدام به شکستن در منزل نموده و مدارک شناسایی، کتابها و کیس کامپیوتر را با خود بردهاند.

سروه و سرور محمدی، فرزندان وی شنبه، 18 مهر ماه به حفاظت اطلاعات شهرستان مریوان احضار و به مدت شش ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند. در پی این اتفاق سرور محمدی به تنهایی از کشور خارج شده است. کژال شیخ محمدی یک هفته پیش از بازداشت از ناحیه شکم تحت عمل جراحی قرار گرفته بود و وضعیت جسمی وی پس از بازداشت نگرانکننده گزارش شده است.

کروبی: این وحشیگری در زمان شاه هم نبود

مهدی کروبی، یکی از دو نامزد اصلاحطلب انتخابات ریاست جمهوری، در مصاحبه با شبکه دو تلویزیون هلند خشونتهای انتخابات را در مقایسه با برخورد نیروهای امنیتی دوره محمدرضا پهلوی پدیدهای تازه توصیف کرد که در دوره زندگی سیاسی خود با آن روبه رو نشده است.


خبرگزاری هرانا - حقوق شهروندی، اندیشه و بیان: به گزارش رادیو فردا، تلویزیون هلند صحبتهای مهدی کروبی در این مصاحبه را با فیلمهای روزهای انتخابات، اعتراضهای مردمی و برخورد خشونتبار نیروهای امنیتی با مردم تلفیق کرده است؛ تازهترین تصاویر این مصاحبه مربوط به ضربوشتم دختران در روز ۱۳ آبانماه به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است.

مهدی کروبی در این مصاحبه میگوید: «دستمان خیلی بسته است؛ روزنامه ما تعطیل است؛ حزبمان تعطیل است و در خانه نشستهایم.»

دبیرکل حزب اعتماد ملی در پاسخ به این پرسش که آیا احتمال دستگیری خود را میدهد، میگوید: «هیچ موضوعی را آدم نمیتواند بگوید که امکان ندارد.»

مهدی کروبی یکی از «اشکالات جدی» محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم، را «دشمنتراشیهای» وی برمیشمارد که باعث «بسیج کشورها» علیه خودش میشود.

مهدی کروبی درباره نخستین واکنش خود به اعلام نتایج انتخابات نیز میگوید: «طبیعی بود که ناراحت شدم و یقین کردم... انتخابات ناسالم است.»

این نامزد معترض انتخابات میگوید: «بخش اعظم ناراحتیام برای جامعه بود، نه برای خودم.»

وی در ادامه یادآور میشود که طبیعی است که به لحاظ شخصی نیز از این نتیجه ناراحت شده باشد.

مهدی کروبی در ادامه این مصاحبه گفت: «احساس کردم مردم با یک امیدی برای تغییر آمدند و به نظر من هم تغییر لازم است.»

دبیرکل حزب اعتماد ملی درباره سرکوب مردم در روزهای پس از انتخابات میگوید: «اولا من فکر نمیکردم این طور برخورد شود. بعد هم فکر نمیکردم برخورد به این گستردگی و به این وحشیگری و به این خشونت بشود. خیلی ناراحت شدم، برخی شبها بدون مبالغه خوابم نمیبرد.»

پس از این سخنان مهدی کروبی، تلویزیون هلند فیلمی از روز ۱۳ آبان را نشان میدهد که در آن یک مامور نیروی انتظامی به صورت دختری با باتوم ضربه میزند و وی نقش بر زمین میشود؛ در صحنه بعد، یک پلیس ضدشورش با باتوم به پاهای دختری میکوبد.

تلویزیون هلند به صحبتهای مهدی کروبی بازمیگردد: «میدیدم ماموران به شدت خانمها را میزنند، اصلا برای من تازگی داشت؛ فکر میکردم این چه داستانی است. ما خیلی تظاهرات در زمان شاه دیده بودیم؛ خیلی خشونتها دیده بودیم؛ مبارزه کرده بودیم، اما با این سادگی و روانی و بیباکی این طور کودک را بزنند، خانمها را بزنند، [ندیده بودیم].»

مهدی کروبی با اشاره به تجربیات خود در دوران محمدرضا شاه پهلوی میگوید که در آن زمان نیروهای امنیتی به اصطلاح میخواستند مردم فرار کنند و هدفشان متفرق کردن مردم بود.

پس از این اظهارات صحنهای از به محاکمه کشیده شدن محمدعلی ابطحی، از حامیان مهدی کروبی، نشان داده میشود و در ادامه نمایشگاه مطبوعات و حمله طرفداران محمود احمدینژاد به مهدی کروبی.

مهدی کروبی از «فحاشی» و پرتاب اشیاء و انداختن عمامه خود در نمایشگاه مطبوعات میگوید.

«کروبی، کروبی، حمایتت میکنیم» شعاری است که در فیلم شنیده میشود.

مهدی کروبی در پایان این مصاحبه میگوید معترضان این دولت را قبول ندارند و «طبیعی است که اینها حرکت خود را که همان خواستههای مشروعشان است پیگیری میکنند و به آن میرسند».

ادامه بازداشت صالح دلدم، مسئول کمیته هنری ستاد مهدی کروبی

کمیته گزارشگران حقوق بشر- صالح دلدم مسئول کمیته هنری ستاد آقای مهدی کروبی در شرق تهران که وظیفه دعوت از هنرمندان و فرهنگیان را بر عهده داشت، پس از 5 ماه بازداشت در بند 209 زندان اوین، از حدود یک ماه پیش به زندان قزل حصار انتقال یافته است.

به گفته وکلای وی، خانمها جعفری و طهماسبیزاده، علت انتقال وی به این زندان نامشخص است و این وکلا تاکنون موفق به مطالعه پرونده موکلشان نشده و از موارد اتهامی " دلدم" اطلاعی ندارند. در مراجعات مکرر این وکلا به شعبه 4 بازپرسی به ریاست بازپرس حاجمحمدی، وی از روال پرونده ابراز بیاطلاعی کرده است. صالح دلدم در شرایطی در زندان نگهداری میشود که دارای بیماری قلبی بوده و نیازمند مراقبتهای پزشکی است . بنابر اظهارات وکلای وی، توجه به 2 ماده قانونی زیر در مورد صالح دلدم ضروری است:

1.طبق ماده 575 قانون مجازات اسلامی مقامات قضایی و یا دیگر مامورین ذیصلاح که برخلاف قانون، دستور توقیف یا دستور بازداشت یا تعقیب جزایی یا قرار مجرمیت صادر نمایند به انفصال دائم از سمت قضایی و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت 5 سال محکوم میشوند.

2.از طرفی طبق ماده 576 هر یک از صاحبمنصبان و ماموران دولتی اعم از استانداران و فرمانداران و بخشداران و معاونان آنها و ماموران انتظامی در غیر موارد حکمیت در اموری که صلاحیت مراجع قضایی است دخالت نمایند و با وجود اعتراض متداعیین و یا یکی از آنها و یا اعتراض مقامات قضایی(وکیل)رفع مداخله ننمایند به حبس از 2 سال تا 3 ماه محکوم میشوند.

درسوزو سرماي زمستاني جوانان پرشورتر وگرمتراز هميشه بر مزار اشكان سهرابي گرد آمدند

وز پنجشنبه 5آذر ماه از ساعت 12 ظهر, علي رغم سرمامردم براي خواندن فاتحه براي جانباختگان راه آزادي بر سر مزار آنها حاضر شدند . نيروهاي مزدور لباس شخصي كماكان در بهشت زهرا در محل دفن شهدا پرسه ميزدنند .
بالاي سر قبر اشکان سهرابي تعدادي جوان با سن پائين ايستاده بودند و با حرارت از رشادتها و ويژگيهاي اشكان شهيد حرف ميزدنند .
گروهي هم با پخش تراكت دين خود ر ابه شهدا ادا ميكردند و مردم را به شركت در تظاهرات عظيم 16 آذر فرا ميخواندند.

آژانس ايران خبر

سروش ثابت، دانشجوی محروم از تحصیل: «محروم از تحصیل کردن دانشجویان تنها نشان ضعف حاکمیتی است که سلطهی ایدئولوژیک خود را از دست د

سروش ثابت، دانشجوی محروم از تحصیل: «محروم از تحصیل کردن دانشجویان تنها نشان ضعف حاکمیتی است که سلطهی ایدئولوژیک خود را از دست داده است»

سروش ثابت، از جمله دانشجویانی است که پس از شرکت در آزمون کارشناسی ارشد سال 88 علیرغم کسب رتبه 1 در دو گرایش و 5 رتبه تکرقمی در گرایشهای دیگر در اعلام نهایی نتایج با مردودیت مواجه گشت و ستارهدار شد. آنچه در پی میآید گفتگوی این فعال دانشجویی با کمیته گزارشگران حقوق بشر است.

1. در ابتدا رتبههایی که در کنکور کارشناسی ارشد کسب نمودید و همچنین موفقیتهای علمیتان در مقاطع مختلف تحصیلی را نام ببرید.

مدال برنز المپیاد کامپیوتر سال 1381

نفر دوم جشنوارهی خوارزمی شاخهی ریاضی سال 1381

در کنکور کارشناسی ارشد سال 88:

رتبه ی 1 در دو گرایش: مطالعات جوانان و مطالعات رفاه اجتماعی

رتبه ی 2 در دو گرایش: مردمشناسی و مطالعات فرهنگی

رتبهی 4 در دو گرایش: جامعهشناسی و جامعهشناسی انقلاب اسلامی

رتبهی 6 در گرایش: مطالعات آمریکای شمالی

2. پس از اینکه با محرومیت از ادامه تحصیل روبرو شدید چه پیگیریهایی را انجام دادید و آیا نتیجه بخش بود؟

من ابتدا اعتراض خود را به سازمان سنجش ارائه دادم که قرار بود حداکثر تا دو هفته پس از آن به شکل کتبی پاسخ دهند. پس از آن که در مهلت موعود پاسخی دریافت نکردم اقدام به اطّلاعرسانی کردم که خوشبختانه توانست دستکم توجّه مسئولین را جلب کند. پس از آن به مرکز گزینش دانشجوی سازمان سنجش مراجعه کردم که ضمن ابراز تأسّف قول مساعدت دادند؛ امّا نتیجهای حاصل نشد. سپس به اتّفاق چند تن از دیگر دانشجویان محروم شده از تحصیل به مجلس مراجعه کردیم؛ با جمعی از نمایندگان از جمله آقای عباسپور رئیس کمیسیون آموزش صحبت کردیم که ایشان هم مشخصّات ما را یادداشت کرد امّا باز هم حاصلی در پی نداشت. حتّی در مجلس با آقای احمد توکّلی صحبت کردیم که ایشان از مورد من مطّلع بود و گفت که در مورد من با مسئولین صحبت کرده امّا ضمن ابراز تأسّف خود را در حلّ این مسئله فاقد نفوذ میدانستند.

به هر حال از این همه نتیجهای حاصل نشد و این در حالی بود که روز 11 آبان حکم دادگاه من به وکیلم ابلاغ شد که 2 سال حبس تعزیری بود؛ از آنجا که از سویی گمان میرود که صدور این حکم دستکم بخشاً به سبب پیگیریهای من در باب مسئلهی تحصیلم بوده باشد، و از سوی دیگر با توجّه به برخورد مسئولین و شرایط سیاسی-اجتماعی و بررسی موارد مشابه چشماندازی برای حل این مشکل وجود نداشت، من از ادامهی پیگیریهای خود دست کشیدم.

3. از سوابق فعالیتهای دانشجوییتان بگویید. به جز محرومیت از تحصیل، چه هزینههایی را برای فعالیتهای دانشجویی پرداختهاید.

من فعّالیت خود را از سال 1383 و با انتشار مقالات در نشریات دانشجویی چپگرا آغاز کردم؛ از جمله چاپ مقالاتی در نشریهی آرمان نو. در انتخابات سال 1384 شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به عضویت شورای مرکزی درآمدم و به عنوان سخنگو و دبیر واحد مطالعات به فعّالیت پرداختم. در دیماه 1386 و در ادامهی موج سرکوب دانشجویان چپ به اتهّام فعّالیت در جریان دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب به مدّت 45 روز بازداشت و سپس با قرار وثیقهی 80 میلیون تومانی آزاد شدم؛ پروندهی من از آن زمان در دادگاه انقلاب تهران مفتوح بود تا روز 11 آبان 1388 که حکم دو سال حبس تعزیری من به اتّهام اجتماع و تبانی با هدف اقدام علیه امنیت کشور به وکیلم ابلاغ شد.

4. به نظر شما، چرا حاکمیت دست به تصفیه و یکدستنمودن دانشگاهها میزند؟ هدف انقلاب فرهنگی چه بود و آیا به اهداف خود دست پیدا کرد؟

به زعم من باید میان انقلاب فرهنگی سال 59 از یک طرف و اقدام موسوم به "ستارهدار کردن" دانشجویان و دقیقتر بگوییم "محروم از تحصیل کردن" که در چند سال اخیر شکل گرفته است از طرف دیگر، تمایزی قایل شد. انگیزهی حرکتی که در اردیبهشت 59 به نام انقلاب فرهنگی در دانشگاهها شکل گرفت تثبیت حاکمیتِ تازهتأسیس در شرایطی بود که دانشگاه بدل به عمدهترین (و شاید آخرین) سنگر مبارزهی علنی گروههای اپوزیسیون شده بود؛ این سازمانها و احزاب چپ -و نه حاکمیت- بودند که در دانشگاهها هژمونی داشتند. اینگونه بود که تصفیهی علنی و خونبار دانشگاهها، تصرّف ساختمانها و اجبار نمایندگان احزاب و سازمانهای مخالف به تخلیهی دفاترشان (با هزینهی کشته و زخمی شدن بسیاری از دانشجویان) بدل به ضرورتی سیاسی برای استقرار حاکمیت جدید شد؛ و اینگونه بود که بسیاری از چهرههای شاخص طیفهای سیاسیِ گوناگون نظام حاکم، از دانشجویان پیرو خطّ امام گرفته تا لیبرالها و ملیّون در این حرکت همصدا شدند. روشنگری و داوری در باب مواضع و نقشآفرینیِ بسیاری از افراد در آن برهه امری است البته ضروری که مجالی دیگر میطلبد.

5. امّا "محروم از تحصیل کردن" ( یا به اصطلاح "ستارهدار کردن") دانشجویان چه؟ این چگونه پدیدهای است و چرا متمایز از انقلاب فرهنگی است؟

میدانیم که آن چه منطبق بر عدالت و انسانیت است آن است که افراد به یکسان امکان تحصیل و ادامه تحصیل تا مقاطع دلخواه خود را داشته باشند. اگر امروز و در دل ساختارِ عامِ نابرابر کنونی این امکان فراهم نیست، دستکم انتظار داریم که انتخاب افراد بر اساس صلاحیت علمیشان باشد؛ و این امری است که تقریباً در تمام دنیا معمول است. به عبارتی عدالت حکم میکند که حضور و پیشرفت افراد در نظامِ آکادمیک-از منظری درونی و صرفنظر از انتقادها و محدودیتهای ذاتی این نظام- منطبق با منطق آکادمی،با منطق آموزش و پیشرفت علمی باشد. امّا "محروم از تحصیل کردن" به این معنا است که نهادهای سیاسی در سازوکارهای آکادمی ایجاد اخلال کرده و منطق دستگاه امنیتی بر منطق آکادمی غالب میشود. این امر تنها بدین معناست که حاکمیت هژمونی خود را در ساحت جامعه از دست داده است و این نکته خود نمایانگر تفاوت میان پروژهی "محروم از تحصیل کردن" و انقلاب فرهنگی است. به بیان دیگر، اگر انقلاب فرهنگی نشان از هجوم حاکمیت تازهتأسیس و قدرتمند به دانشگاهها داشت، "محروم از تحصیل کردن" دانشجویان تنها نشان ضعف حاکمیتی است که سلطهی ایدئولوژیک خود را از دست داده است؛ حاکمیتی که میبیند علیرغم کنترل شدید نظام آموزشی، صدا و سیما، مطبوعات، عرصهی هنر و ...، باز از دانشگاهاش فریاد انتقاد بلند میشود، یعنی به رغم زرّادخانهی آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسیاش باز نتوانسته دانشگاه را کنترل کند؛ اگر در انقلاب فرهنگی سال 59 حاکمیت توانست با تکیه بر هژمونیاش در جامعهی پساانقلابی، هژمونی اپوزیسیون (چپگرا) را در دانشگاه بشکند، امروز حاکمیتی که هژمونیاش را در جامعه نیز از دست داده، با ناعادلانهترین سازوکارها در امر تحصیل افراد ایجاد اخلال میکند. در این رابطه اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که پروژهی به اصطلاح "محروم از تحصیل کردن" که از قرار معلوم از سال 82 آغاز شد مقارن با تغییر و تحوّلات عمدهای در صحنهی سیاسی-اجتماعی کشور و در پی سرخوردگی از جریان اصلاحطلبی آغاز شد.

خودداري تاكسي داران ومسافربرهاي شخصي از انتقال بسيجي ها

در حالي كه طي هفته ي جاري در اغلب مناطق كشور گردهمايي هاي تبليغاتي به مناسبت هفته بسيج برگزار گرديد, رانندگان تاكسي ؛آژانس هاي درون شهري ومسافربرهاي شخصي در اقدامي تحسن برانگيز وقابل تامل از جابجايي افراد شركت كننده در اين گردهمايي ها وتجمعات نمايشي خودداري كردند.گزارش هاي دريافتي از سطح شهر تهران ونيز گزارش هاي دريافتي از ساير شهرهاي كشور حاكي از اين است كه رانندگان تاكسي ومسافربرهاي شخصي در اقدامي خودجوش از انتقال بسيجي ها ونيروهاي شركت كننده در برنامه هاي هفته بسيج خودداري كردندبه نحوي كه خودداري رانندگان تاكسي ومسافربرهاي شخصي از انتقال نيروهاي بسيجي , مسئولان سپاه وبسيج را با مشكلات بسياري روبرو ساخت و انها مجبور شدند براي انتقال نيروهاي خود به مراكز برگزاري همايش ها از وسايل نقليه نظامي وخودروهاي نظامي استفاده كنند.اين اقدام تحسين برانگيز تاكسي داران ومسافربرهاي شخصي موجب شد تا برگزاري گردهمايي صدهزار نفري بسيجيان در ورزشگاه آزادي با هاله اي از ابهام روبرو گردد.


آژانس ايران خبر

تنها راه پيروزي همين است : مبارزه ! مبارزه ! مبارزه




متن بيانيه دانشجويان دانشگاه ازاد
«به نام يگانه خالق آزادي»
چندي بود که مي گفتيم و مي شنيديم که صداي پاي فاشيسم و استبداد در راه است و هر روز اين هشدار ها تکرار مي شد. اما امروز چکمه پوشان فاشيسم واستبداد را مي بينيم که با بي شرمي تمام پاي بر گلوي آخرين سنگر آزادي گذاشته اند تا فرياد ما را در گلو خفه کنند ولي بايد بدانند که هرگز نخواهند توانست.اعتراض هاي اين روزها در دانشگاه هاي کشور اعم از سراسري و آزاد به خوبي گوياي ناتواني استبداد در خاموشي فرياد اعتراضي دانشجويان است.
1_در شرايطي که ديپلماسي ماجراجويانه و جاه طلبي هسته اي مي رود تا سايه جنگ را هر روز پررنگ تر از قبل نمايد فاشيسم واستبداد که اين بار از آستين دين بيرون آمده و به تخدير توده ها مي پردازد ،امکان حيات مجدد يافته و هر روز خود را در قالبي نو ارائه مي کند.
سياستها وبرنامه هاي نا کارآمد اقتصادي که به نوبه خود منجر به افزايش فقر و فساد و تبعيض و باز توليد مجدد آنها مي شود_ سرکوب گسترده فعالان دانشجويي ، سياسي، زنان ، کارگران ، معلمان ، قوميت ها و اقليت هاي ديني و...
همه وهمه به نوبه خود منجر به بر باد رفتن منافع ملي مي شود که هر روز گوشه اي از آن را شاهد هستيم.
اين شرايط فقط در حالي امکان تداوم دارند که شرايط کشور در اضطرار باشد و گرنه بنابر تجربه تاريخي در دوران صلح وآرامش، سرکوب و اختناق نمي تواند به اين شدت و گستر دگي باشد و ره به جايي نخواهد برد.
از اين روست که سايه جنگ را نبايد کمتر از خود جنگ در نظر گرفت و اين امر ضرورت تشکيل و حمايت از جبهه اي فراگير فارغ از هر گونه مرز بندي براي صلح را اجتناب ناپذير مي نمايد.
2_ بي شک در اين ميانه شديد ترين سرکوب ها نصيب دانشجويان شده است.چه آنکه ايشان هزينه نقد بي پرواي قدرت را پر داخته و مي پردازند. بازداشت هاي گسترده فعالين دانشجويي که در اين روز ها شدت بيشتري برخود گرفته است،تعطيلي تشکل هاي مستقل و حتي برنتابيدن تشکل هاي صنفي و فرهنگي و بعضا علمي،توقيف نشريات دانشجويي،احکام فله اي منع از تحصيل دانشجويان،اخراج اساتيد و ستاره دار کردن دانشجويان و... از جمله اين موارد است.
البته قطع آخرين رگه هاي ارتباطي تشکل هاي دانشجويي با بدنه حاکميت گرچه در ابتداي امر به نظر مي رسد مي تواندلطمه هايي را به جنبش دانشجويي وارد کند ولي در نهايت اگر به آن توجه شود ثمره ميمون و مبارک استقلال واقعي جنبش دانشجويي را به ارمغان خواهد داشت.
3_در اين غوغاي دانشگاه که آب هر روز بيش از پيش گل آلود ميشود نمي توان از نقش موذيانه احزاب وجريانهاي اصلاح طلب به سادگي گذشت.شارلاتانيزم سياسي و نبود اندک تناسبي ميان قول و فعل گروه هاي اخراج شده از حاکميت تا بدانجا پيش رفته است که رذيلانه براي کسب اندک سهم بيشتري از کيک قدرت به دريوزگي مي افتند و طرفه انکه در دانشگاه به دنبال پايگاه از دست رفته خويش مي گردندتا شايد از گل آلود شدن آب بتوانند تحفه اي بر بندند.
4_ اعتراض هاي اين روزها دردانشگاه ها و زنده نگاه داشتن شعله مبارزه جاي بسي اميد است.کنون که استبداد ديني وحشي گري خود را عريان تر از پيش نمايان مي کند،کوچکترين گام عقب نشيني و مصلحت پرستي به اقتدار بيشتر فاشيسم منجر خواهد شد.
راه حل نهايي که کنون همه از آن صحبت مي کنند ، سازش وتسليم نيست .
مبارزه ونبرد تا استقرار آزادي وحقوق بشر و بر قراري حکومتي دموکراتيک بايد ادامه يابد.
شکل گيري همين تجمعات پي در پي گوشه اي از اين مبارزه است و در رساندن صداي مادانشجويان به گوش مردم و در پي آن برقراري پيوندهاي بيشتر و عميق تر با بدنه اجتماع نقش به سزايي دارد .
تنها راه پيروزي همين است : مبارزه ! مبارزه ! مبارزه!
دانشجويان دانشگاه آزاد
خبرنامه دانشگاه آزاد شهر ري