کمیته گزارشگران حقوق بشر:
آقاي شريف در ابتدا مختصري در مورد نحوه دستگيري نازيلا دشتي و هود يازرلو و چگونگی سير پرونده آن ها بفرمایید.
مامورين دادستاني، در ارديبهشت ماه 86 با مراجعه به منزل مسكوني نازيلا دشتي نسبت به ضبط مقداري از وسايل او از جمله كامپيوتر و كتاب و ... اقدام كردند.
حدود 12 روز بعد نازيلا دشتي و پسر او، هود يازرلو، به دفتر پيگيري اطلاعات احضار و هر دو بازداشت و به بند انفرادي 209 منتقل شدند. بعد از حدود 16 روز هود با قرار 200 ميليوني و نازيلا دشتي بعد از حدود سه هفته با قرار 100 ميليوني آزاد شدند.
آیا در این مدت در زندان انفرادی به سر می بردند؟
بله در تمام اين مدت در انفرادي 209 بودند.
آیا دادگاه این دو برگزار شده است؟
نازيلا دشتي و هود يازرلو مجددا در خرداد 87 به دادگاه احضار شدند و در آنجا بود كه يكي از كاركنان دادگاه در حضور همه، مادر هود را به اسم كوچك و با لحن بسيار بدي صدا مي كند و همین مساله که به هر حال در فرهنگ ما نامناسب جلوه کرده و توهين آشكار محسوب مي شود باعث عصبانيت هود و عكس العمل وي در دادگاه می گردد و در نهايت قرار وثيقه او را به قرار بازداشت موقت تبديل می کنند.
اين بازداشت چه مدت طول كشيد؟
هود 38 روز را در انفرادي 209 گذراند.
و پس از آن روند دادگاه شان چگونه بود؟
دادگاه در آبان 87 برگزار شد و پرونده شان مورد رسيدگي قرار گرفت. اتهاماتشان هواداري از سازمان مجاهدين خلق و تبليغ به نفع اين سازمان و عبور غير قانوني از مرز عنوان گرديد و مساله اي كه در پرونده منعكس شده اين است كه در منزلشان مقداري اسناد اين سازمان كه از اينترنت پرينت گرفته شده موجود است.
اما دو نكته در مورد اين پرونده موجود است كه ميخواهم به آن بپردازم:
نكته اول اينكه خواهر نازيلا دشتي در شهر اشرف به سر مي برد و پدر وی در هنگام مرگ وصيت مي كند كه قبل از مرگ نتوانسته فرزندش را ملاقات كند لذا اين امر را به دخترش مي سپارد. نازيلا اين سفر خود را تنها در جهت اجراي وصيت پدر مي داند.
نكته دوم اينكه همسر نازيلا در آن زمان در بستر بيماري بوده و نمی توانسته وی را همراهی کند، لذا از هود خواسته است تا با مادر خود همسفر شود و اين مساله نيز در دادگاه توسط پدر هود اذعان مي شود كه وي همراهي مادر را به فرزند خود تكليف كرده و به نظر مي رسد نمي توان در اين انگيزه ها دليل سياسي يافت. اما با كمال تاسف علي رغم تصور بنده با توجه به لايحه تنظيمي و جلسه دفاع در دادگاه كه در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار شد پس از اعلام حكم هر كدام از موكلين بنده به 3 سال حبس تعزيري محكوم شدند كه اين حكم در دادگاه تجديد نظر نيز تائيد گرديد. اين در حالي بود كه دلايل راجع به اينكه موكلين با انگيزه هاي انساني و نه سياسي عمل كرده بودند براي دادگاه احراز شد كه يكي براي عمل به وصيت پدر (نازيلا) و ديگري براي اجراي دستور پدر (هود) بود.
به نظر من اين پرونده با اين موجبات و ويژگيها شايسته 3 سال حكم تعزيري نبود و البته معلوم نيست كه در اين بين چه كسي متضرر مي شود و چه كسي منفعت مي برد. به نظر بنده نظام سياسي نفع نمي برد و بديهي است كه يك زن و يك جوان نيز بيشترين ضربه را در اين رابطه متحمل مي شوند و علاوه بر آنها جامعه نيز بدترين ضرر را خواهد ديد چون معلوم نيست كه جواني در سن و سال هود و بعد از طي محكوميت 3 ساله خود در بدترين شرايط، چگونه با جامعه برخورد خواهد كرد. پرونده فارغ از جنبه هاي حقوقي يك سلسله جنبه هايي دارد كه بايد با ديد جرم شناسي به آنها نگريست و اينكه چگونه مي توان با اين قبيل پرونده های دربرگیرنده چنین ويژگيهایی برخوردی داشت كه جامعه در برابر اين قبيل مسائل متضرر نشود.
آيا در حال حاضر نازيلا دشتي و هود يازرلو در اوين هستند؟
نازيلا دشتي در بند نسوان اوين است ولي هود براي گذراندن دوران زندانش به زندان گوهردشت منتقل گرديد كه اين امر نيز جاي تامل دارد كه چرا جواناني در سن هود را به اين زندان منتقل مي كنند. اين امر بسيار موجبات نگراني من را فراهم كرده كه سرنوشت اين جوان بعد از بيرون آمدن از زندان گوهر دشت چگونه خواهد بود.
در سال هاي اخير به كرات مشاهده شده كه افرادي به خصوص مادران براي ملاقات فرزندان خود به شهر اشرف مي روند، مدت اقامتشان كوتاه است، فرصت هيچگونه آموزش نظامي يا غيره براي شان فراهم نيست و عموما هم سن شان بالاي 50 سال است اما دربازگشت با صدور احكام این چنینی مواجه می شوند.
در واقع اين مساله براي بنده به عنوان وكيل نيز مطرح است. در اصل در اين موارد جرم اتفاق افتاده خروج غير قانوني از مرز است كه بررسي آن نيز در صلاحيت دادگاه محل ارتكاب جرم است و در بسياري از مواقع افراد با صدور جريمه نقدي مجازات مي شوند. مساله اصلي اين است كه افراد مزبور به محلي مي روند كه مخالفين نظام در آنجا حضور دارند. براي صدور احكامي چنین سنگین، باید اثبات شود که آن ها عضو تشكيلات هستند و يا در راستاي اهداف آن گروه عملي را انجام داده اند. اما موجب قانوني در فرض اول در ماده 499 مورد اشاره قرار گرفته و فرض دوم نيزكه تبليغ عليه نظام است در ماده 500 مي گنجد كه هيچ كدام از آنها توجيه كننده صدور احكام سنگين نيست.
مستند صدور حكم محكوميت براي نازيلا دشتي و هود يازرلو ماده 186 است که در مورد عنوان اتهامي محاربه است و صدور آن براي پدر و مادراني كه فقط و فقط براي ديدار فرزندانشان مي روند جاي تعجب دارد.
و نكته پاياني؟
تنها یاد آوری می کنم، در حال حاضر همسر نازيلا و پدر هود با قلبي بيمار(دكتر يازرلو چندي پيش عمل قلب باز داشته اند) تنها ست. پسر ديگرش نيز در زندان است و دكتر يازرلو در رژيم سابق سال ها به اتهام سياسي در حبس بوده و حالا بايد در تنهايي و سكوت رنج جانكاه حبس همسر و پسرانش را تحمل كند و منتظر روزهاي ملاقات بماند تا از پشت ميله ها با آنها صحبت كند.
با سپاس.



No comments:
Post a Comment